آری ؟
به آنها عشق میورزیدم با تمام وجودم .
دوستشان داشتم از صمیم قلب و نگاهشان میکردم آنگاه که میخندیدند
اکنون هم چنان به یاد می آورم آن لحظات را
ثانیه هایی که در کنارشان بودم
در آغوششان میرفتم هنگامی که اشک از چشمانم سرازیر میشد
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
55 لایک
وفرشته‌ای‌که‌درکورسویی‌ازنورخاطراتش‌پرسه‌میزند..شایداوپرسه‌نمیزند،شایدسایه‌ی‌خاطراتش‌دنبالش‌کرده‌اند،یعنی‌هنگامی‌که‌میگریستد،ازجلوی‌چشمانش‌دورونزدیک‌میشدند...
مردم‌درک‌نمییکنند،مردم‌آرامند،آرام‌آرام..شایدهم‌ازغوغای‌زندگیشان،حال‌عاشقی‌ندارند!اماما،فرشته،هنوزعاشق‌ودیوانه‌ی‌خاطراتیم...:)
به به
چشاتو :))
اقااااا کریییم
بله؟؟
چقد وایبت گاده>>>>
عالی بود
تشکر :))
(:✨
اینا رو واقعا خودت مینویسی؟
من که نمیدونم چی بگم از شدت زیبایی:)))
آره، مرسی :))))
ولی تستات>>>>>>>>
ولی لبخندی که میسازیش :)))
و دختری با حال و هوای تکرار نشدی در کوچه و پست کوچه های ذهنم پرسه میزند کسی که این را میخواند
نویسنده خوش قلب من :)
تروخدا اینطوری نکن باهام یهو غش میکنم :)
ممنوننننن:)
خواهش :)