
اینم از پارت دوم امیدوارم خوشتون بیاد 💛❤🧡🧡💛❤
از زبون جیمین : رسیدم به خونه در زدم چون کلید نبرده بودم تهیونگ در رو باز کرد جونکوک هم اومد پیش تهیونگ وایساد جانکوک : چی شد ؟خونه چطور بود؟ وسایلت رو ببریم؟ جیمین چیزی نگفت و اومد رو کاناپه نشست جین : از قیافت معلومه یه چیزی شده تهیونگ : از خونه خوشت نیومد ؟ جاکوک : چی شدهههههههههههه جیمین : اگه بگم چی شده باور نمیکنید نامجون : باز چی شده؟ جیمین : وقتی رفتم تو خونه دیدم یک دختر اونم با حوله داره ...... همه : چی؟ تهیونگ : العان میخوای چیکار کنی شوگا: من میرم بخوابم حوصله ندارم ناجون : از اول هم میدونستم نباید خونه میخریدی جیمین : 😐اخه من چه میدونستم اینجوری میشه جین : حالا تو چطور میتونی با یه دختر که نمیشناسیش تو یه خونه زندگی کنی؟ جیمین : نمیدونم ولی من از اون خونه نمیرم یا اون از خونه میره یا بیرونش میکنم جانکوک : پس نمیتونیم وسایلت رو ببریم ؟
جیمین: فکر کنم دختره خونه نیست پس بیا ببریم نامجون : صاحب خونه کلاه بردار بود جیمین: اره🙁 جانکوک : راستی دختره چجوری بود؟ جیمین : دختر خوشگلی بود زیادم شبیه کره ای ها نبود تهیونگ : یعنی کره ای نیست؟ جیمین : نمیدونم •_• تهیونگ:راستی منم میام جیمین : پس هر دوتاتون آماده بشید تهیونگ و جانکوک لباس پوشیدن و سوار ماشین شدن و رفتن سمت خونه رسیدن
جیمین در خونه رو باز کرد رفتن تو خونه جانکوک : وای چقدر قشنگه اینجا تهیونگ : آره قشنگه جیمین : بیاین بالا رو ببینیم رفتن بالا رو دیدن رفتن تو یکی از اتاق ها دیدن چمدون و وسایل دختره اونجاست جانکوک : وسایلش اینجاست پس یعنی که میاد اینجا تهیونگ: بیا منو تو بریم پس جیمین : من میرسونمتون تهیونگ : باشه جانکوک : باشه بریم از زبون لارا : من با میا ملیسا تو کافه بودم که بعد یه کافه گرفتم که بیام خونه ببینم تکلیف چیه باید با اون پسره چیکار کنم رسیدم خونه رفتم تو خونه دیدم اون نیست رفتم تو اتاقم که وسایلم رو مرتب کنم که دیدم صدای در اومد فهمیدم اون پسرس برای همین از اتاق اومدم بیرون و رفتم تو سالن اونم منو دید
لارا : العان باید چیکار کنیم؟ جیمین : نمیدونم ولی من از این خونه نمیرم لارا: چه جالب چون منم از این خونه نمیرم .من میرم تو اتاقم تو نباید بیای اونجا جیمین : تو هم نباید بیای تو اتاق من از زبون لارا: رفتم تو اتاق داشتن فکر میکردم چطور اون پسره رو از خونه بیرون کنم و همینطور رو تختم دراز کشیده بودم که خوابم برد از زبون جیمین : رفتم تو اتاقم در رو قفل کردم برای اطمینان تو فکر این بودم که چطور بیرونش کنم که یهو یه چیزی اومد به ذهنم بعد رفتم رو تخت و خوابیدم صبح شد از زبون لارا : دیدم هیچ صدایی نمیاد فهمیدم پسره خوابه برای همین لباس پوشیدم برم خونه میا تاکسی گرفتم و رفتم ساعت ۹ بود از زبون جیمین : از ساعت ۸ بیدار بودم تا دختره بره وقتی رفت لباس پوشیدم رفتم پیش کلید ساز از زبون لارا : در زدم میا با موهای آشفته در رو باز کرد لارا: تا العان خواب بودی ؟ میا: تو اینجا چیکار میکنی میا برای اینکه سر حال شه رفت حموم منم صبحانه درست کردم اومد سر میز منم نشستم که بخورم صبحانه تموم شد میا : بیا بهت چنو تا عکس از خاننده مورد علاقم بی تی اس رو بهت نشون بدم لارا : آره میشناسمشون .
وقتی میا عکسشون رو بهم نشون داد فهمیدم یکی از کسایی که تو عکس بود همونی هست که من تو خونه دیدم لارا : صبر کن صبر کن این همونیه که من تو خونه دیدم میا: چی؟جیمین؟ لارا : منم میگفتم اینو یه جا دیده بود میا : وای خدا یعنی تو جیمین رو دیدی؟باید همین العان به ملیسا بگم بیاد از زبون جیمین : رفتم پیش کلید ساز و آوردمش خونه و قفل در رو عوض کرد و دو تا کلید بهم داد یکی برای خودم یکی هم یدک عمراً اگه اینو بدم به دختره نقشم همین بود اون دیگه نمیتونست بیاد تو خونه تو خونه میا: ملیسا اومد ملیسا:چی شده؟ درست فهمیدم؟تو با جیمین حرف زدی ؟ها؟ میا : یکم آروم باش ملیسا : چطور آروم باشم اخه ها؟ لارا : اره اما نمیدونستم عضو بی تی اسه
ملیسا : وای دارم از هیجان میمیرم میا : آروم باش حالا که چیزی نشده شما کلی صحبت کردید که شب شد از زبون جیمین : منتطر بودم دختره بیاد اما نمیدونم چرا نیومد دیگه شب شده باید میومد از زبون لارا: شب شد و من از بچه ها خداحافظی کردم که بیام خونه یه تاکس گرفتم سوار شدم ادرس دادم تا خونه داشتم به این فکر میکردم چطور با اون پسره جیمین روبه رو شم
که دیدم رسیدیم پول دادم و از ماشین پیاده شدم رفتم جلوی در کلید از کیفم در آوردم که در رو باز کنم که دیدم ............
ببخشید جای حساس تموم کردم پارت بعد سوپرایز دارم براتون 😊🧡💜❤💛💙 بای بای راستی لایک و کامنت فراموش نشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
ممنونم که وقت گذاشتی تا جواب سوالم رو بدی🌹
خواهش میگم گلم کاری نکردم 💜💜
اوکی گرفتم ممنونم که وقت گذاشتی.
میشه بگی اگه تست بذاری حدودا تا چند روز طول میکشه تا بررسی شه؟
ممنون میشم اگه جواب بدی
برای این داستانم یک هفته و چند روز طول کشید ولی برای تستم که چطور آیدلی میشی فقط چهار روز طول کشید
من قبلاً یه داستان در حال خوندن بودم منتظر بودم تا پارت بعدی بیاد یک ماه طول کشید تا پارت بعد بیاد یعنی یک ماه در حال برسی بود
البته بستگی به تست یا داستان هم داره هر چی بیشتر بنویسی بیشتر تو برسی میمونه
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
زودتر برسونشون به هم
ممنون گلم 💜
تو پارت های بعدی کم کم به هم علاقمند میشن
یاععع خیلی خوبه ترو خدا پارته بعدیم بزار نمیدونم که امشب چجوری بخوابم🙂😂💜💜💜
ممنون 🍓❤خوشحالم خوشت اومد
پارت بعدی رو گذاشتم در حال برسیه
خیلی خوب بود اما داری از یه سریال کپی می کنی خب ما یه بار سریال لروکس رو دیدیم برا همین خیلی کنجکاو نیستم اگه از سریال تقلید نمی کردی بهتر میشد
نه عزیزم همش شبیه فیلم لروکس نیست مثلاً تو فیلم لروکس دوستایی به نام میا و ملیسا نداشت و ... خیلی فرق داره درسته یه جاهایی شکل فیلم لروکسه ولی تو پارت های بعدی متوجه میشی که اصلا شبیه نیست فقط یکم شبیه ❤
عااییییییییییی بودددد😍😍😍😍😍
ممنون کیوتم 💜💜💜💜
خیلی خوبه🥺🍓
ولی خیلی شبیه سریال لروکس نیست؟
ممنون ❤
آره عزیزم یکم شبیه فیلم لروکسه ولی فقط یه جاهاش شبیه تو پارت های بعدی متوجه میشی که اصلا شبیه فیلم لروکس نیست 💜
💕💕💕💕💕
پارت بعدیو زود بزار تا فسیل نشدم😂💔
گذاشتم کیوتم در حال برسیه ❤فسیل نشو تا منتشر بشه 😂