گزارشنکنید.. ناظرجانمنتشرکن.. حمایتکنیدتنکص♡
ی پسر دیگه بالا سرم بود و هعی میگفت دای بسه ولش کن پس اسم پسره دایِ ولم کرد و منم سریع بلند شدم.
دای : ایبوکی تازه داشت بهمون خوشمیگذشت
ایبوکی : دایییی این دختر همون دختریه که مادر فرستاده باید ازش مراقب کنیم این دختر خیلی خاصه
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
نیازمندبهپارتــ¹⁴ــهستیم!
تکراری بود چرا😕
ساری اشتباه پست کردم😅
عوضش پارت بده خوشحالمون کن😂
😹😹 چشم میدم
عالی
به داستانم سر بزن 🖤🦋
تنکص
اوکی
تکرار پارت قبل بود 😐 ولی بازم عالی
هوم..
تنکص♡
سلام
من نمی دونم چطوری باید فالوت کنم
های بزن رو قسمت دنبال کردن