ناظر جونم رد نکنی
(از زبانه سوبین)+چیییی..... نه..... نــــــــــــه (با داد) +سولانگ چشماتو باز کن ابجی جونم سولانگ (با داد و گریه) +نه...... باشه زیره قولم زدم ببخشید سولانگ (با داد) پیشثنیمو روی پیشونیش گذاشتم +نه خواهش میکنم با من بمون صدای قدم های بقیه به سمتم رو میشنیدم سرمو بالا اوردم جیمین با صورته خیس از اشک سریع کنار سولانگ نشست و بغلش کرد ~سولانگ...... سولانگ چرا چشماتو بستی عش.قم (با خنده ای که به غم الوده بود) خندش محو شد وقتی جوابی نگرفت و شروع به گریه کرد ~ســــــــــولانگ (با داد) همه چیز خونی شده بود که صدای اژیره انبلانس رو شنیدم رو نفر اومدن و سولانگ رو روی تخت گذاشتن و بردن من همراهشون رفتم و جیمین با یه ماشین دیگه میومد کناره تخت توی انبلانس نشسته بودم پرستار اکسیژن رو روی صورتش گذاشته بود و نبضش رو چک میکرد دستاشو که یخ زده بود رو با دستانه اغشته به خون گرفتم گریه امونم نمیداد +سولانگ خواهش میکنم دووم بیار نزار این اخرین دیدار باشه من تازه دیدمت سولانگ بالخره رسیدیم و سولانگ رو بردن اتاقه عمل
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
عالی
عالیییی😍🍶
سولانگ چش شده بود؟
جیمین عصبی شد؟ژآاااان جیمین عصبی خیلی ژذابههههه😂😐
شاید ماهی که تو اسمونه تویی و ستاره ها هم بقیه کاربرا 🎨✨
پرفکت 🗿🤍
-ریوجین مسئول خوشحال کردن شما 🦋✨
فرصت؟