سلامممممم. من اومدم با یک پارت دیگه.
از اتاق اومدم بیرون. رفتم دست و صورتم و شستم و بعدش نشستم سر سر میز و با هم شروع به خوردن کردیم. مامان: فیلیپ.ماری. میخوام که تو دانشگاه مودب باشید و جوری رفتار کنید که ازتون حساب ببرن. درس هاتونم باید عالی باشه. من و پدرتون یه لکه ننگ برای خانواده نمیخوایم. من و فيليپ زیر چشمی به همدیگه نگاه کردم و بعدش گفتیم: چشم مامان. وقتی غذامونو خوردیم. مامان و بابا رقتن و لباس کارشون و پوشیدن و گفتن: داریم میریم بیرون. مسئوليت خانواده هم با ماری و فیلیپ هستش.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
رفتمـ تویـ آسمونـ!
اما بجایـ ستارهـ فرشتهـ دیدمـ!
اونمـ نهـ هر فرشته ایـ؛یه فرشتهـ یـ بدونـ بالـ!
__________💠👑___________
هایـ منـ کیمـ جیسونـ هستمـ! 💠👑
یهـ سولوییتـ تازهـ کار! 💠👑
بهـ فنـ هامـ میگمـ stay! 💠👑
بهـ معنیـ یـ بمونـ💠👑
اما فنـ هایـ کمیـ دارمـ😔😞
فنمـ میشیـ؟! 💠👑
پینـ؟👑💠