تازه از مسافرت برگشتم الان از خستگی و کمر درد غش میکنم . اونجا الله وکیلی اصلا نت انتن نمیداد جوری که تا ته روستا میرفتیم که یکم نت بگیره نمیگرفت یکی دو تا پارت از هر سه تا داستانم میذارم
هوای توی اسانسور به شدت کم شد و مامور بورژوا غش کرد خودمم نمیدونم چه جوری سر پا موندم منی که ریه هام مثل چی مشکل دار بود . از چمدونم به سختی تنفس مصنوعیمو در اوردم و گذاستم روی دهنم افکارم به سرعت از ذهنم میگذشتن و سرسام گرفتم . افکارمو منظم کردم و یه فکری به ذهنم رسید . از توی جیب کت مشکی مامور بورژوا تفنگشو در اوردم و به سمت در اسانسور شلیک کردم . درش سوراخ شد همونطوری که میخواستم و هوا برگشت توی اسانسور . میدونستم باید چی کار کنم . توی گوشی مامور بورژوا شماره ی یکی از مامور ها به اسم مامور لاوینت رو برداشتم و زنگ زدم . صدای دخترونه ای جواب داد : بله کلو ؟ اون دخترو اوردی ؟ + مامور لاوینت ، من ایوی دوپن هستم . مامور بورژوا غش کرده چون اسانسور داره سقوط میکنه و اکسیژن کافی وجود نداره . خواهشا کمک بفرستید . فعلا من یه راهی برای نفس کشیدن پیدا کردم ولی به زودی به اثر سقوط خواهیم مرد . مامور لاوینت به تکاپو افتاد _ الان میاین بیرون مادمازل . یه چند دقیقه دووم بیارید و در صورت امکان مامور بورژوا رو به هوش بیارین . تلفنو قطع کردم از چمدونم بطری اب قرصامو در اوردم و از توش توی صورت مامور بورژوا اب پاشیدم کم کم به هوش اومد و متوجه سقوط شد . زود خودشو جمع و جور کرد و تفنگشو برداشت و ازم تشکر کرد . چمدونمو جمع کردم و فهمیدم چیزی به سقوط نمونده . درست چند ثانیه بعد از اینکه داشتم پیش حضرت مسیح دعا میکردم گناهامو ببخشه اسانسور از حرکت ایستاد .
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
انشالله خوب بشی
عالییییییییییی
عالی بود آجی
عالی بود
عالی بود
بعدی
عالییییییی ❤
عالی پارت بعد
عالییییییییییییییییی 💖
عالی
عالی بودددد❣
منتظرم برای پارت بعد......🥰
عالی بود منتظر پارت های بعد هستم 😁❤❤