اینو به احترام اخر بودنش میزارم تو میراکلس نه داستان
نفسم تو سینه حبس شد ... ادرین اینجا چیکار میکرد ؟ در کمال تعجب دستشو گذاشت روی گونه اش و از لای میله ها رد شد ! منم که انقد ظریف بودم نمیتونستم از میله رد شم ! صدام در اومد : ا ... ادرین ؟ + مرینت ، زودباش بیا دیگه . دیدم در سلولم باز شد . با ترس و لرز اومدم بیرون . ادرین گفت : دنبالم بیا . من این قصرو مثل کف دستم میشناسم . + از کجا ؟ _ بعدا برات توضیح میدم . شونه بالا انداختم و همراهش راه افتادم . سلول ها تاریک بود و صدای موش میپیچید توی گوشم . ادرین پیچید توی ی راهرو و منم دنبالش . یهو نشست و یه سنگ از توی دیوار برداشت و یه سوراخ ایجاد کرد که میتونستیم ازش عبور کنیم . اشاره کرد اول من برم . از توی سوراخ رد شدم و نور افتاب صبحگاهی خورد توی صورتم . ادرین هم از توی سوراخ اومد بیرون و بهم گفت : میخوای بریم پیش استاد فو و کلویی ؟ + اره ! معلومه که اره ! بعد واقعیت مثل شلاق سیلی زد به صورتم : کاگامی ! نمیتونستم بهش بگم ! _ خب ، یه شرط داره . و همینجور نزدیک و نزدیک تر شد . منم عقب عقب میرفتم و خوردم به دیوار . دستاشو گذاشت روی دیوار و گفت : باید بزاری ب.ب.و.س.م.ت . + چییی؟؟؟؟؟؟؟ ولی قبل از اینکه فرصت کنم کاری کنم سرشو نزدیک اورد و تا خواست منو ب.ب.و.س.ه صدای فریادی اومد : نههههههه !!!!!!!!! هر جفتمون برگشتیم و من ... با ادرین روبرو شدم !!!!!! برگشتم سمت ادرین و اون یکی ادرین : چی ؟ ادرین ... ؟ ادرین ؟ نمیفهمم ... + مرینت اون پسرخاله ی منه ! _ دوروغ میگه مرینت ! + نه ! اگه اونکارو میکرد ... اگه واقعا اونکارو میکرد ... بیچاره میشدی ! میشدیم ! اون و خاله ام تمام و کمال در خدمت ساحره ان ! _ چی میگی ؟ مرینت به حرفش گوش نکن ! گیج شده بودم و یه دفه داد زدم : بسه ! و ی دفه صدای خنده ی دو نفر اومد هر کودوممون پریدیم پشت یه بوته و یه دفه کاگامی و نامزدش دست تو دست هم با خنده و شادابی اومدن توی حیاط . سر چرخوندم و دیدم یکی از ادرین ها خشکش زده و انگار نمیتونه باور کنه چی دیده . اون یکی ادرین که میخواست منو ب.ب.و.س.ه ککش هم نگزیده بود . متوجه شدم اون ادرین نیست .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
جون هرکی دوس داری پارت بعدیو سریع بنویس انقد دیر نوشتی همش یادم رفته بود دوباره خوندممممممممم
10
عخی💔 مرسی💜
بیشتر از 20 تا شد
فصل دو رو هم درست کن
گذاشتم پارت بعدو:)
اگه میخوای برو بخون:)
9
8
7
6
5
4
3
2