عشق بی پایان p5
چشمامو بهم مالیدم و دیدم روی تختم و..تهیونگ جفتم خوابیده بود جیغ ارومی زدم و بلند شدم خواستم بیدارش کنم ولی دلم نیومد خیلی اروم خوابیده بود (مثل عکس)
پس پتو رو سرش کشیدم و تا خواستم برم اتفاقات دیشب یادم افتاد و گریم گرفت میخواستم از اتاق برم تا صدای گریم رو نشنوه ولی تهیونگ دستم رو گرفت
از زبان تهیونگ
خواب نبودم میخواستم ببینم به منم اهمیت میده یا نه دیدم پتورو سرم کشید ولی داشت بی صدا گریه میکرد دستش رو گرفتم و کشیدمش سمت خودم
تهیونگ :ا/ت چرا گریه میکنی؟
ا/ت:تهیونگ میچل ...هقققق مردههههههه....بب..باورم نمیشه چرااااا اخه (باصدای نسبتا بلند )
تهیونگ:اروم باش ا/ت میدونم ناراحتی ولی باید بدونی که اون الان جای بهتریه و.... جیمین درو باز کرد
از زبان جیمین
شنیدم ا/ت داره گریه میکنه و حرف میزنه و میگه تهیونگ ولی تهیونگ کی بود رفتم ببینم با کی حرف میزنه که درو باز کردم فقط ا/ت بود که ترسید و جیغ زد
از زبان ا/ت
سریع از تهیونگ فاصله گرفتم و پریدم اون ور اخخخخخخ پام پیچ خوردددددد خدا بگم چیکارتتتتت کنه جیمین چی کار میکنی ؟
جیمین : ا/ت داشتی با کی حرف میزدی و ریز ریز خندید
ا/ت :تهیونگ داشت بلند بهم میخندید و من گفتم ؛رو اب بخندی پسره ی .... جیمین: ا/ت مگه من چکار کردم (خنده و تعجب)
دستپاچه شدم گفتم :هیچی نکردی فقط پامو شکوندی ....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
عالیهه
عالی بودی😘
ممنون
بامزه بود ^_^
💙❤️
اومدددددددد
دیگه داشتم فسیل میشدم
حالا برم بخونم
ببخشید❤️😂