
سلام چطورین
شوگا : بگو خودتو خالی کن ا/ت : خب راستش... من دختر شماره 18 هستم کسی که برنده بود کسی که با ماشین انگار روی ابرا پرواز میکرد موقع رانندگی من رانندگی از اون یاد گرفتم این ماشین ماشین اونه بعد از تصادف تعمیرش کردم شوگا : تو رختکن گفتی زده زیر قولش ا/ت : آره زده زیر قولش منو تنها گذاشت اون گفته بود منو تنها نزاره ولی گذاشت توی بیمارستان
جلوی چشم خودم خط صاف شد مامانم م*ر*د اونم چون کنترل ماشین در رفت از دستم بابام نمیدونه مسابقه میدم و اگرنه اجازه نمیداد دیگه از خونه بیام بیرون شوگا : متاسفم برای مادرت منم خیلی مسابقه مادرتو میدیم اون عالی بود جیمین : میشه بپرسم اسم اصلی مادرت چی بود ا/ت : لولا کیم جیمین : چقدر قشنگ شوگا نگران نباش همه چی درست میشه
ا/ت : مرسی که به حرفام گوش کردید شوگا : خوشحالیم که با هامون حرف زدی... راستی این شماره منه خواستی بهم پیام بده ا.ت : حتما مرسی جیمین : اینم شماره من خواستی منم هستم ا.ت : مرسی ا.ت رفت از اونجا پسرا رفتن خونه (ذهن شوگا) اون دختره فوقالعاده بود تایپ من بود
آروم و شجاع مهربون (ذهن جیمین) اون دختر یه برگ برنده برای مسابقه بود یک ماه دیگه برگزار میشه اگه اون برونه من میبرم پولا رو میگیرم یه میلیون دلار (فردا) ا.ت رفت باشگاه جیمین : وای مسابقه خط مرگ چقدر خوبه شوگا : آره موافقم نامجون : مسابقه بزرگ کیه جیمین : یک ماه دیگه

جیهوپ : میریم امشب مگه نه جیمین : معلومه شوگا : حتما ا.ت حرفاشون رو شنید بیشتر دلش میخواست بره اونجا پس مثل همیشه کله شق بازی در آورد رفت اونجا با یه ماستنگ مشکی مات رفتم(عکس ماشین رو بالای اسلاید👆🏻) روی خط وایسادم آدمای زیادی اونجا بودن پسرا رو دیدم ولی تابلو نکردم پامو گذاشتم روی گاز تا ته فشار دادم ماشینم داشت پرواز میکرد
جاده بارونی بود خیس چند تا ماشین از رده خارج شده بودن من موندم با پسرا چندتای ماشینا لیز میخوردن به یه پیچ بزرگ نزدیک میشدیم دستیو کشیدم که ماشین خیلی نرم پیچید به راهم ادامه دادم رسیدم از خط پایان رد شدم پسرا هم پشت سر من ماشینو نگه داشتم بارون شدید شده بود از ماشین پیاده شدم موهامو توی بارون خیس شده بود به لباسم به بدنم چسبیده بود بدن جذابم تو چشم بود رفتم سمت پسرا
شوگا : ا....ت جیمین : تو بردی؟! ا.ت : درسته شوگا : واقعا اینجا خطرناکه ا.ت : میدونم ولی حال داد شوگا : یکم به فکر خودت باش اگه فکر خودت نیستی به فکر بابات باش به فکر من باش یهو فهمید چی گفته سرشو انداخت پایین ا.ت : به فکر تو؟! شوگا : هیچی من میرم ا.ت : اما..
شوگا سریع رفت ا.ت ذهنش مشغول حرف شوگا بود رفت خونه ولو شد روی تخت (از زبون شوگا) رو تخت کنار جیمین بودم شوگا : جیمین یه چیزی بگم مسخرم نمیکنی جیمین : چرا باید مسخرت کنم.. بگو تو داداشمی شوگا : من ع1ا1ش1ق شدم جیمین : اون دختر خوششانس کیه نکنه ا.ته شوگا : از کجا فهمیدی جیمین : خب مثل اینکه منو تو خیلی
ساله با هم زندگی میکنیم از طرز نگاهت میفهم شوگا : نمیدونم چه جوری ولی همون دختریه که تو رویا هام میخواستم جیمین : پس بهش بگو شوگا : اگه قبول نکنه چی دنیام خراب میشه جیمین : بلخره که باید بهش بگی شوگا : آره بهش میگم (از زبون ا.ت) به شوگا پیام دادم ( تویه پیام ا.ت رو + شوگا هم _ با این نشون میدم) + سلام _سلام
خب اینم از پایان این پارت امیدوارم که خوشتون اومده باشه لایک کامت بزارید فالو کنید پارت بعد پارت آخره بازم امیدوارم که خوب حمایت کنید و شرطای این پارت لایک : 18 کامنت : 20 بازم امیدوارم که زود شرط این پارت رو برسونید که من پارت آخر رو واستون بزارم پس تا پارت بعد خدافظ
❤️🏎️❤️🏎️❤️🏎️❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
منتظر پارت سه هستیم🤝🏻🤝🏻🤝🏻
لایک شد❤
عالی بودددددد🐤🐱🐤🐱🐤🐱🐤🐱🐤🐱🐤🐱🐤
مرسی
🐱🐱🐱
🐤🐤🐤
🐱🐱🐱
🐤🐤🐤
عالی بود ❤️
عالی بود واقعا راست میگم خیلی وقت بود منتظر پارت ۲ بودم پارت ۱ رو هم هنوز یادم اگه اشتباه نکنم پارسال پارت ۱ رو خوندم 💜💜💜😘😘
ست قشنگی بید!
و اینکه لایک شد.
^-^-^-^-^-^-^-^-^
میشه به تست آخرم سربزنی!(:
توجه بک هم میدهم/=★