❤عاشقت شدم زیر بارون❤۲۳❤

سلام برو بعدی

(خب بریم بعد از ج.اود.زا (بر عکس بخونید) آدرین و مرینت) اونا داشتن زیر بارون قدم میزدن ..... آدرین: بانو فک کنم یکی داره ما رو تعقیب میکنه 😬 مرینت: خب چیکار کنیم 😧 آدرین دس.ت مرینت رو میگیره و میرن تو یه کوچه و میبینن که اون کوچه .... بن بسته 😐 آدرین: ((🐾پلگ پنجه ها بیرون🐾)) مرینت: ((🐞تیکی خا ..... کت نوار: نه تبدیل نشو خودم حواسم هست 😎 و بعد چوب دستیش رو دستش میگیره و آماده است که اگه کسی اومد بهش ح.مله کنه 😼 و بعد یه آقایی وارد کوچه میشه کت نوار به سمت آقاهه میدوئه و بعد آقاهه جاخالی میده و برای کت نوار زیر لن.گی میندازه و کت نوار با صورت میخوره تو زمین 🙄 ناشناس: از اون چیزی که فکر میکردم ضعیف تری 😒 و بعد کت نوار عص‌بی میشه و بلند میشه و میخواد با چوبش آقاهه رو بزنه که اون یارو با دستش جلوی ض.رب.ه کت نوار رو میگیره ....

و بعد با ل.گد می.زن.ه تو شکم کت نوار و کت میوفته زمین و بعد استاد سوهان وارد میشود 😎 کت نوار: استاد یه دستی میرسونی 😅 (منظورش اینه که کمکم میکنی؟) ناشناس: سوهان نا امیدم کردی اینا شاگرد های تو هستن 🙄؟ استاد سوهان: ببخشید استاد 😓 مرینت و کت نوار از شنیدن حرف استاد سوهان خیلی تعجب کردن 😳 یعنی این آقاهه استادِ استاد سوهانه 🤔؟ کت نوار: ببخشید استاد این آقا کی هستن 🤔؟ سوهان: ایشون استاد اعظم هستن 😉 ... کت نوار: خب چرا اومدن اینجا و منو اینقدر می.زن.ه 😐🤔 استاد اعظم: من اومدم تو رو با خودم ببرم مرینت: چییییییی 😥؟ استاد اعظم: اون باید کلی تمرین کنه کت نوار: شما نمیتونید منو از بانوم ج.دا کنید 😣 و بعد استاد اعظم یه چیزی تو گوش کت نوار گفت .....

کت نوار: .. ب...باشه 😣 ولی چقدر طول میکشه 😥؟ استاد اعظم: نمیدونم بستگی به تمرین تو داره اگه خوب تمرین کنی ۶ ماه یا کمتر اگه خوب تمرین نکنی ۲ سال یا بیشتر 😉 مرینت: پیشی لطفا به خاطر من کل تلاشتو بکن 😥 کت نوار: باشه بانو منتظرم بمون بر میگردم من بهت قول میدم 😥 و بعد با استاد بزرگ و استاد سوهان میرن مرینت هم با گریه به سمت خونه میره 😭 (راستی مرینت و آدرین دانشگاه میرن) (۷ ماه بعد) از زبان مرینت: .. داشتم کار های خونه رو میکردم که یهو در خونه رو زدن منم رفتم و در رو باز کردم و دیدم اون ........ آدرینه و بعد محکم شلغب (بر عکس بخونید) کردم 🤗 مرینت: پیشی خیلی دیر کردی 😥 آدرین: ببخشید بانو حالا میزاری بیام تو 😐 مرینت: اوه ببخشید بیا تو 😅 و بعد میره رو مبل میشینه و مرینت هم براش یه لیوان آب سرد میاره و میگه مرینت: خب تو این ۷ ماه چیکار کردی 🤔؟ ...

آدرین: خب از کجاش بگم بانو ... ما بعد از ..... مرینت: وایسا اون باندی که دستت بسته شده چیه 😥؟ آدرین: هیچی وسط آخرین ج.نگ با یک یارویی اینجوری شد 😉 نگران نباش چیزی نیست 😊 خب ... (بچه ها ببخشید کم بود نتونستم زیاد بنویسم ولی ادامه داره 😉 ناظر جان منتشر کن چیز بدی نداشت)

تموم شد خداحافظ