با اومدنش نابودم کرد (پارت 1)

سلام اسم من میا هست 15 سالمه ولی به خاطر کار پدرم مجبور شدیم بریم تا چند ماهی پاریس،،،،

عید نوروز بود یه بازی آنلاین به اسم زپتو داشتم وقتی داشتم بازی میکردم یه پسری بهم درخواست صحبت داد قبول کردم اول یه سزی سوال اینا پرسید بعد گف ر*ل میزنی اول هول شدم برا اینکع دکش کنم گفتم ب*ی*ش*و*ر من یازده سالمع🤣بعد رف ولی از حرفی ک زدم پشیمون شدم

رفتم شخصیتم رو عوض کردم اسممو اینارو بعد دوباره رفتم تو بازی دیدم دوباره برام درخواست فرستاد(به همع دخترا درخواست میداده....) نفهمید خودمم قبول کردم درخواستشو و دیگع با هم چت میکردم

لایک نکردی

(راستی اسم پسره صدرا بود و 16 سالش بود) صدرا خیلی اصرار میکرد شمارمو بهش بدم اما میدونستم ک شمارمو بدم بهش همه چیی تمومم میشه من اول نمیخواستم عاشقش بشم ولی نمیدونم چیشد ک عاشقش شدم، همه چی یهو اتفاق افتاد

منو دوستام تو واتساپ یه گروه دخترونه زده بودیم تا بحث رف سراغ صدرا منم همینجوری یه عکس گرفتم فرستادم براش گف منو عضو کن تو گروهتون منم هی مخالفت میکردم تا قهر کرد😂

اخر دیدم هرچی پیام میدم جواب نمیدع😑💔منم اخر گفتم باشع میبرمت شمارتو بدع گف پس تو هم دوس داری شمارمو داشته باشی(شتت فهمیده بود🤣) خلاصه بعد کلی بحثو اینا شمارشو داد گف من یه کاری دارم بیرون برمربیام پروفم رو دخترونه کنم بعد منو ببر تو گروه....