
خب امیدوارم خوشتون بیاد میدونم گفتم ایتاچی خاندانش رو نکشته ولي حرفمو پس میگیرم چون اینجوری بهترع 😅 خاندان اوچیها کشته شدن
_ساسکه با ناروتو توی بغلش آروم آروم داشت ب سمت خونه ی تازونو می رفت_ ناروتو برخلاف همیشه،خيلي ساکت بود و هيچي نمی گف. ساسکه هم خوشحال بود ک ناروتو چيزي نمی گف و از سکوت لذت می برد. _بالاخره می رسن خونه ی تازونو_ دم در، ناروتو با خجالت میگه: ساسکه بزارم زمین!!!بقیه شو خودم میتونم برم! _ساسکه پوزخند میزنه_ ساسکه: اصن نقشم همین بود ک همینجا بزارمت زمین،احمق _ ساسکه ناروتو ر میزاره زمین_ _ ناروتو چند قدم راه می ره و دوباره تعادلشو از دس مي ده و میوفته_ ولی ساسکه ب موقع میگیردش ساسکه: هی! خوبی!؟ _ناروتو کمی خجالت زده میشه.چون ب شخصیتش نمیخوره ک هی ب کمک نیاز پیدا کنه_ ناروتو: آره خوبم...فقط پاهام خسته ن. _ ساسکه آه میکشه_ ساسکه: بعد شام خوب استراحت کن. _ و همون مدلی ک توي انیمه دیدیم، وارد خونه میشن_
_کاکاشی میبینه ساسکه و ناروتو از تمرین برگشتن_ کاکاشی: چ بلایی سر ناروتو اومده؟!😱أصلا شما دوتا تا این وقت شب چیکار میکردین!؟ _ ساسکه و ناروتو جفتشون باهم میگن تمرین میکردن_ ناروتو: هی هی! من انقد اوضاعم داغون نیس. مگ نه..؟ کاکاشی: امممم...😅😅 ذهن کاکاشی: خودتو تو آینه ببین. در عجبم بعدشم میتونی همینو بگی( ملومه ک نمیتونه 🤣🤣🤣 ) ساسکه ادامه میده : داغون ک چ عرض کنم...گوجه ی پوسیده ی له شده بهتر از توئه! ناروتو از عصبانیت منفجر میشه: ت چ مرگته؟!!!! _ ساکورا و مادر ایناری دارن تو آشپزخونه غذا درست میکنن_ ساکورا میاد بیرون و میگه: غذا حاضره!!!
_ حالا دارن شام میخورن_ ایناری مدام خیره شده ب ناروتو. ناروتو حس میکنه غذا تو گلوش گیر کرده و شروع میکن ب سرفه کردن. ساسکه با آه میگه: عالي شد..!احمق سرما خورد. کاکاشی میپرسه: ناروتو سرما خوردی؟ _ و آمادس اگ ناروتو مریض شده باشه، ناروتو ر بفرسته اتاق تا مریضیش بدتر نشه_ _ناروتو سریع یه لیوان آب میخوره_
_ناروتو ب ایناری خیره میش_ ناروتو: نخیرم! من سرما نخوردم. فقط اون جغله هی بهم خیره میشه و غذا پرید تو گلوم!! _ ناروتو ب ایناری اشاره میکنه_ ناروتو: هی بچه. چرا اینجوری بم نگا میکنی؟ _ ایناری ی نگاه گذرا ب ناروتو میندازه _ ایناری: هيچي..فقط این ک ب این فک میکنم ک همه تون میمیرین دلم برا تو یکی می سوزه. ناروتو: چ گفتی؟!!!من امکان نداره بمیرم!من خیلی قوی ام! ذهن ناروتو: تا تلافی اون کارایی ک وقتي بچه بودم سرم اوردن ر تلافی نکردم نمیمیرم😈 ایناری: مهم نیس چقد قوی باشی! چون اومدی این دهکده و داري سعی میکنی ب ما کمک کنی میمیری!!!همونطور ک بابام مرد!!! _ اشک های ایناری جاری میشه _ ذهن ناروتو: پس پدر نداره...لااقل خونواده داره...کسایی ک بهش اهمیت میدن..من فقط کوراما رو دارم. _ ناروتو اخم میکنه_ ناروتو: اگ میخوای اینطور فک کني، فک کن!!! اما پدرت ی قهرمان بود!!اون از تو و خونوادش محافظت کرد. اگ میخوای فک کنی ک اون اشتباه کرده و عین ی بچه ی زرزرو باشی،کسي جلوتو نمیگیره. _ ایناری درحالی ک گریه میکرد ب اتاقش دوید_
_ ساکورا با اخم ب ناروتو نگا میکنه_ ساکورا: کار خوبي نکردی!!!!ناراحت شد. ناروتو با خودش فک میکنه: من از وقتی بچه بودم همین سختیا ر کشیدم...مردم دهکده همیشه اذیتم کردن و حرفایی زدن ک خیلی ناراحتم کردن ناروتو با لحنی آروم میگه: مهم نیس. بزار گریه کنه تا آروم بشه _ ب نظر می اومد ساکورا می خواس شکابت کنه ولي ناروتو بش اهميت نداد _ ._ بعد بلند میشه و ب سمت اتاقش می ره_ کاکاشی: ناروتو ناروتو: خوبم سنسی...فقط خوابم میاد. کاکاشی: باشه باشه. شب خوبي داشته باشي. _ ناروتو بدون گفتن یک کلمه می ره داخل اتاق و در رو محکم میبنده _
_ صبح روز بعد،کاکاشی و بقیه تصمیم میگیرن بزارن ناروتو بمونه و استراحت کنه. پس بیدارش نکردن_ ناروتو وقتي بیدار شد، فهمید دیرش شده و دوید طبقه ی پایین و داد زد: لعنتی! خواب موندم!!!!چرا کاکاشی سنسی بیدارم نکرد!؟!؟ _ مادر ایناری یه ساندویچ 🥪 ب ناروتو داد و گفت: اونا گفتن ت خسته ای و بمونی استراحت کني بهتره. _ ناروتو ساندویچ ر میکنه تو دهنش و شرو میکنه ب دویدن به بیرون_ توی راه، ی حس بدی بهش دس میده ناروتو: کوراما، این حسو فقط من دارم یا تو هم داري؟ کوراما: درسته...حواستو جم کن. _ ناروتو موقع پریدن از درختا ی سگ مرده دید _ یهو حس کرد ی چيزي درس نی. کوراما: چقد تو احمقی! برگرد خونه ی تازونو!؛؛! ناروتو: امکان داره گاتو نینجا هاش رو فرستاده باش خونه ی تازونو!؟ کوراما پوزخند میزنه( نمیدونم روباها میتونن پوزخند بزنن یا نه😅😂😂 ) و میگ: پس فک میکنی چرا اون کله سفید ( کاکاشی) گذاش بمونی خونه؟! ناروتو: 😅😅
_ ناروتو با تمام سرعت برمی گرده خونه ی تازونو و صدای کمک و گریع میشنوه...صدای ایناری بود ک التماس میکرد!!_ با تمام سرعت رف و دید ۲ تا نینجا مادر ایناری ر گروگان گرفته ن. ناروتو داد زد: هی! چ کار دارین میکنین!؟ _ نینجا ها پوزخند می زنن _ نینجا ها: اگ جونتو دوس داري برو بچه جون. فرار کن 😈 _ ناروتو پوزخند میزنه و ۲ تا بدل سایه ای ایجاد میکنه و ۲ تا کونای میندازه پشت نینجا ها_ نینجا ها: نگا کن🤣🤣🤣بچه هه حتئ نمیتونه ی کونای ر درست پرت کنه ۰🤣😈 _ ناروتو آه میکشه و باخودش میگ ک از شنیدن این حرفا خسته شده_ ناروتو با بدل هاش تلپورت میکنه پشت سر نینجا هاو حسابشون ر می رسه بعد با خنده میگه: انتظارشو نداشتین،آره؟🤣🤣 ی بچه مو قرمز حسابتون ر رسید!😂😂😂 کوراما میگه: حالا زیاد ب خودت مغرور نشو!!!😒😒 باید بری پیش اون کله سفیده و اون تیمت. ناروتو آه میکشه: هیچوق عوض نميشي کوراما...😁🤪
_ ایناری اشک هاشو پاک میکنه و ناروتو ر بغل میکنه_ ایناری: خیلی ازت ممنونم!مامانم ر نجات دادي!!! بخاطر حرف هایی ک قبلآ زدم عذر میخوام! _ ناروتو لبخند می زنه و موهای ایناری ر بهم می زنه _ ناروتو: هی هی گریه نکن! ت باید از مادرت محافظت کني! منم می رم ب دوستام کمک کنم. درمورد اون چیزایی ک بهت گفتم واقعن منزوری نداشتم 😁😄 _ ایناری اشکاشو پاک میکنه_ ایناری: حتمآ از مامانم محافظت میکنم!! آریگاتو ناروتو اونی سان😊 _ ناروتو لبخند می زنه و با تمام سرعت شرو میکنه ب دویدن ب سمت پل_
_ ناروتو می رسه ب پل و میبینع هاکو و زابوزا اونجان و هاکو داره با ساسکه میجنگه_ ناروتو: کاکاشی سنسی! من اومدم!! کاکاشی: وای پس... ناروتو میپره وسط حرفش: نترس جای ایناری و مامانش امنه. _کاکاشی خیالش راحت میشه_ کاکاشی: خب من حساب زابوزا ر می رسم شما حساب اونو برسید _ و ب هاکو اشاره میکنه_ ناروتو: ینی ما مجبوریم با اون دختره بجنگیم!؟باید آسون باشه هاکو حرص میخوره: هی من دختر نیستم! پسرم!!! ولي حیف ک زنده نمیمونی ب بقیه بگی. _ ناروتو دقیقن قیافه ش این شکلی میشه🤯🤯🤯 _ توی ذهن ناروتو: دنیا پر از شگفتیه...باورم نمیشه. کوراما: ولش کن!!! الان حواس تو باید ب مبارزه باشه!!! ناروتو: خب تعجب کردم!!! 😦 کوراما:🤦🏻♂️🤦🏻♂️🤦🏻♂️ ساسکه داد می زنه: احمق حالا اینا مهم نیس!!!! بیا حسابشو برسیم!!!!!
_ بعد همون اتفاقای توي انیمه میفته. هاکو آینه های یخی ر درست میکنه و ساسکه و ناروتو ر گیر میندازه...من میرم ب همون قسمتي ک شارینگان ساسکه فعال میشه_ هاکو: چطور ممکنه تو بتونی از حملات من جاخالی بدي! سرعت اونا خيلي زیاده! ذهن ساسکه: این چ حسیه...من میتونم همه چیو ببینم. ساسکه داد می زنه: پاشو گوجه!!!!!الان وقت خوابیدن نیس!!!! هاکو 😈😈: امکان نداره بلند شه! من ب نقاط حیاتی ش ضربه زدم!😈😈😈 _ بعد سوزن ها ر ب سمت ناروتو نشون میگیره و پرتشون میکنه ب سمت ناروتو. ساسکه هم برای اینک ناروتو ر نجات بده، میپره جلوشون_ ناروتو ب سختی میگ: ساسکه... _ ساسکه میفته روی پاهای ناروتو_ ناروتو درحالي ک اشک هاش می ریخ داد زد: احمق!!!!چرا!!!چرا نجاتم دادی!!!من ازت نخواسته بودم!!! _ ساسکه پوزخند می زنه و ب سختي نفس میکشه_ ساسکه:نمیدونم چرا....بدنم خود ب خود حرکت کرد.....انگار من همینجا میمیرم..دیگ نمیتونم انتقامم ر از برادر بزرگم بگیرم...ولی....کی فکرشو........می کرد...تو بخاطر من گریه....کنی. _ ساسکه شرو میکنه ب سرفه کردن _ همه ی خاطرات اونا از آکادمی تا اون لحظه،مثل خنجر ب قلب ناروتو حمله میکردن. _ بعد ساسکه روي پاهای ناروتو بیهوش میشه ولی ناروتو فک میکنه اون مرده _

_ ناروتو حس کرد خشم و نفرت داره قلبشو پر میکنه _ ناروتو با صدای خشمگین گفت: کوراما! بهم کمک کن! کوراما: درک میکنم چ حسی داري . اما بدن تو براي استفاده از چاکرای من آماده نیس. اگ ازش استفاده کنی تا ۱ روز نمیتونی حرکت کنی! چاکرای من خيلي برای تو عظیمه _ ناروتو با چشم های آبی گریانش ب کوراما نگا میکنه_ ناروتو: اهمیت نمیدم...من باید انتقام ساسکه ر بگیرم! حاضرم هر کاری بخاطرش بکنم! _ کوراما ب ناروتو نگا میکنه. حس نفرتش رو درک میکرد. اما نمی خواس ناروتو صدمه ببینه._ کوراما با خودش میگه: نمی زارم زیاد از چاکرام استفاده کنه ک آسیب ببینه. _ کوراما با جدیت ب ناروتو نگا میکنه_ کوراما: باشه قبوله. _ و اون موقع بود ک ردای چاکرای قرمز شکل گرف و دم اول بیرون اومد..._
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه تو کامنتا اگه نظری داشتید بگید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آیلار جونم من کل داستانو خوندم خیلی عالیه عاشقشم 😻😻ولی پارت ۱۳ کی میاد.دوروزه منتظرم 😭😭اصن نوشتی ؟من به ناروتو گوجه خیلی علاقه دارم بنویسش 🙅😔😔😭😭 خیلی دوسش دارم خیــــ😻ــــلـی😻😻😻لطفا بنویسش
پارت بعد منتشر شد!!!
ی سوال. ی قدرت جديدي برای ناروتو در نظر گرفتم. یجور ککه گنکای ک قبیله ی اوزوماکی دارن... فعلآ نمیگم چیه و ب نظرتون چجور قدرتي باشه خوبه؟ من خودم ی چیزی مد نظر دارم ولی گفتم نظر شما ر هم بپرسم
سلام پات بعد هنوز منتشر نشده? من دارم سکته میکنم از کنجکاوی
نه نشده
ولي ۲ هفته س تو بررسیه مطمئنا چن روزه منتشر میشه
پارت بعدو یه هفته ای میشه گذاشتم😁 امیدوارم تستچی زود منتشر کنه
عالی
آریگاتو 😃😄
سکوت سان اگه میشه یکن زود تر بزار پارت بعد رو
نیومد و نیومد
وقتیم اومد واااااااههه
بنویس زود زود تند سریع
منتظر بقیشم بدووووووو
شوخی ، پارت بعد لطفا زودتر بذار بیاد و بعدیاش
البته با اینکه تعطیلات نزدیکه ولی دزسا
خب بهرحال ناروتو و ساسکه رو شیپ کن به به😍😂😱
پارت بعدی رو یه هفته ای میشه گذاشتم.
پارت بعدی یه اتفاق جالب میفته 😈😈😈
نمیگم ک اسپویل نشع
من اولین نفر تستت رو انجام دادم و الان لایکت کردم
آریگاتو 😁
گومن اگ خیلی طول کشید بیاد