Naruto shippuden episode 1

یوهو وارد شیپـودن شدیممممم 😮🍻 تو ظاهـر ساکورا و ساسکه و ناروتو ی تغیـیراتی دادم فک کردم اونجوری بهتـر می‌شن. 💖🖤💛😉🧡 من ماساشـي نیسم ک ساکورا ر ی شخصیـتی کنم ک بهش هیت بدن! مثلا ی سری اتفاقاتـی ک تو این 3 سال افتـاده ر مي‌گم. ساکورا امتحان جونین داد و جونین شــد. کلا همه‌ی تیمـای کونوها جونین شدن ب غیر از ساسکه ک چونینه هنـوز. 🥀🌸🥀🌸 ساسکه و جیرایا و کاکاشی‌ام ک از کونـوها رفته بودن تا تمریـن کنن تو اون مـدت هم دنبال آکاتسوکی بودن هم ر شارینگانش کـار می‌کردن. ساکورا به هیناتا و اینو ام تکنیـک‌هاي پزشکـی ر یاد داد و انقد پیشـرفت کرد ک با شیزونه تو ی سطـح قرار گرف. 💕💜💛🌀 خبر ناروتو تو همه‌ی دهکـده‌ها با آکاتسوکی پیچییـد و ملت‌ها قرار گذاشتن اگ خبـری از هرکدوم داشتن ب کونوها اطـلاع بدن. قرار شـد از جینچوریکي‌ها محافظت بشـه ولی خیلیا موافقـت نمی‌کردن. راستی سن‌هاشونم الان 16-17 ساله کلا. خب فک کنـم تموم شد مقدمه بریـم ظاهرهای جدیـد ساکورا و ساسکه ر بذارمممم.

ساکــورا موهاش بلنـده.

ساسکه هم لبـاس چونین می‌پوشه..

خب وقتی اینا رسیـدن کونوها جیرایا گف می‌ره سوناده ر ببینه و بعــدش میره. همـه‌شون باهم رفتـن برج هوکاگه تیم گای‌سنسی رو دیدن. (*ساسکه #کاکاشی +گای ^لی -تن‌تن $نجی @سوناده ~جیرایا &ساکـورا) +:«کاکــــــااااااااااااشیییییییییییی تااااادایمااااااا.» کاکاشی اروم عقب‌عقب رف:«omg plz no. NO» +:«من تو را ب چالش می‌طلبم کاکاشـــی 😏😃🤟🏻» نجی آه کشیـد:«جم کنیـن اینا رو پلیـز. 😐🥲» ساکورا رف سمـت کاکاشی و ساسکه:«وای خیلی عوض شدیـن. بیایین بریـم ایچیراکو.» ~:«من با سونا حــرف دارم برین :)» @:«اوکی بریم جیرایا. سایانورا میننا.» +:«کاکاشی تـا ایچیراکو مسابقه مي‌ذاریم چطـوره بازنده حساب کنه😏😆😆» #:«🥲🥲🥲hell no» &:«کاکاشـی‌سنسی همیشـه گشاد بود زود خسته میشد. 🤣🤣🤣» همه شروع کردن ب خندیدن لی افتـاد ر زمین از خنـده. حتی ساسکه هم ی لبخند ریزی زد. کاکاشی ســرخ شد:«حتی دانش‌‌آموزای خودم دارن بهـم میخندن-☹️😩» -:«خب داره راستشو میگه کاکاشی‌سنسی🤣🤎» ساکـورا اشکاشو پاک کـرد:«زیــاد خندیدیم دیگ بریـم ایچیراکو.»

بعـد اینک تو ایچیراکو غذا خــوردن و حرف‌زدن ساکورا و ساسکه رفتـن روی مجسمــه‌های سنگی نشستن رو سر گودایمه(سوناده) نشستـن. ساکورا شروع کـرد:«وقتی بچـه بودیم ر یادته...اون موقع هم ناروتـو اینجا باهامون نشسته بود. درست وقتـی ک سوناده‌سامـا ر آوردین.» *:«Hm» &:«خبـری از ناروتو شــد؟» *:«ما تو این چن ســال همه‌جا رفتیـم ک فکرشو بکنی...اکثر مخفیگاهای اروچیمـارو روئم پیدا کردیـم ولی ناروتو ت هیچکدومشون نبـود.» ساکورا ب دهکده خیـره شد:«تاریـخ منتقـل شدن اروچیمارو ب ناروتو نزدیکه..ب نظـرت از پسش بر می‌آد؟» *:«واکارانای! (نمی‌دونم) ولی ناروتو ضعیـف نیس. حتمن از پسـش برمیاد.» همـون لحظه ی آنبو بووووم اومد:«هوکاگه‌سامـا احضارتون کرده.»

×توی دفتـر هوکاگه× سوناده ی مشت ب دیوار زدو دیـوارو ب چوخ داد:«نانده!!!؟» ساسکه و ساکورا با کاکاشی داخل شـدن. کاملا مشخص بود سوناده ذهنش بهـم ریخته. ساکورا:«سوناده‌ساما چی شده 😥😥😥» سونـاده:«ی اثری از ناروتو دیـده شده...»

سوناده بلند شدو ی عکـس تـار ر نشونشون داد:«این توسـط نینجاهـای سونوهاکاگوره گرفته شده. ب نظر میومـد آکاتسوکی دنبال گـارا رفته بود و اونا تقریبـا گارا ر گرفته بـودن ک این 4 نفر پیداشـون مي‌شه. ب گفته‌ی اونايي ک زنده موندن 2تاشون موی قرمز داشتن. اونا با اعضای اکاتسوکی جنگیـدن و گارا ر گرفتن و بــدون هیچ اثری ناپدید شدن. هیچ صورتشونم پوشونـده بودن...» کاکاشی جدی شد. ساسکه:«این خوبه دیگه؟ ناروتو تونس اروچیمـارو ر شکسـت بده!» سوناده:«ملوم نیس اون ناروتو باشه...» شیزونه:«فعلا باید برین سونوها. گارا دزدیـده شده و اگ ناروتو باشه ک اونو دزدیده رابطه‌ی سونوها و کونـوها خوب پیش نمیره.» ساکورا داد زد:«مگه نمي‌گی آکاتسوکی داش گارا ر میبرد؟ ناروتو نجاتـش داد!» کاکاشی:«اوچیتسوکه میننا. هیچی ملوم نیس. شیزونه ی راهـی برای فهمیـدن این ک ناروتو توسـط اروچیمارو تسخیر شده باشه هس؟» شیزونه سر تکــون داد:«اگ تسخیر شـده باشه چشماش مث چشمای اروچیمـارو مي‌شه. تو این عکس چشماش واضح نیس و سونوها حاضر نیس اطلاعـات بهمون بده فقد با شرطـی ک شما برید اونجا.»

گـارا با سردرد از خواب بیدار شد. بلند شدو نشسـت. تمام بدنش باندپیچی شــده بود:«ک-کوکو وا دوکو(مـن کجام؟)» صدایی گف:«گارا...تادایما گارا.» گارا یـخ زد. دهنشو باز کرد ولي هیــچ صدایی نیومد...

خب سایانورا میننا-سان😁! راستی باورتون میشه همه‌ی اینا ر خودم ادیت زدم😃