Mask for the rest of your life? P13

نیکا اشکاش جاری شد تهیونگ:گریه نکن تروخدا قلبم هزار تیکه میشه نیکا:هقق تو بهم دروغ گفتی چطور اینکارو کردی؟؟؟ تهیونگ:من..من هیچ دروغی بهت نگفتممم نیکا چرا باور نمیکنییی اخهههه نیکا:…تهیونگ:من چکار کنم که تو باور کنییی اومد نزدیکش و بغلش کرد تهیونگ:نیکامن دوست دارم میخوام توهم این حسو داشته بای میخوام قبول کنی من همچین ادمی که فکر میکنی نیستم میخوام باهم یه زندگی خوب داشته باشیم اما..من میدونم تو

تو علاقه ای به من نداری ازش جدا شد و سرشو انداخت پایین تهیونگ:هق برای همین هقق هرکار میخوای بکن نیکا:😭 بس کننن چرا اینارو میگییییی چرا اینجوری فکر میکنی تهیونگ:اشتباهه؟؟؟؟؟بگووو بدونممممم نیکا:تهیونگگگگ 😢😭 تهیونگ:من زندگی که زنم بهم حسی نداشته باشه رو نمیخوام نیکا:نه تو تهیونگ:هیسسس ما باهم دیگع کاری نداریم درو باز کرد و از اونجا رفت تاتونستم گریه کردم

بدش رفتم بیرون یکم هوا بخورم ناراحت بودم چون بهش تهمت الکی زدم و اونو ناراحت کردم فهمیدم که اون کسی که بهش زنگ زده دختر خالش چیریونگ بوده اون بوده که همش اذیت میکرد اون تهیونگو دوست داشت نقشه چیده که رابطمونو خراب کنه همین جوری که گریه میکردم بهش زنگم میزدم اما جواب نمیداد چرا باید اینجوری بشه اخه تمام برنامه هایی که ریخته بود برای من خراب شد قرار بود امروز بریم برای عروسیمون خرید کنیم هقق همش تقصیر منه هققق بلند شدم و رفتم سواا ماشین شدم ساعت شیش بود منم سری رفتم به عمارت اقای کیم مدتی بعد وقتی رسیدم رفتم داخل بابامم اونجا بود بابای ت:نیکا بابای ن:...نیکا:تهیونگ..اون اینجاست؟؟ بابای ن:نه بغض کردم یعنی چی نیکا:میدونید کجاست؟؟؟ بابای ت:از صبح ازش خبری نداریم نیکا:باشه رفتم بیرون و موندم چکار کنم دلم خواست فقط گریه کنم

رفتم ساحل حداقل اونجا ارامش دارم گریم گرفت چی میشد تهیونگ اینجا بود چی میشید باهم میومدیم هقق همش تقصیر خودمه یکم بعد نشسته بودم که گوشیم زنگ خورد برداشتم نیکا:بله سویی:نیکا معلوم هست کجاییی؟؟؟نیکا:نه خداحفظ قطع کردم و به دریا خیره شدم یهو بارون گرفت شدید نبود ......ولی من یکم سردم بود یکم بعد احساس گرما کردم دیدم

دو تا دست دور کمرم حلقه شده و...تهیونگ:هیچ نمیگی سرما میخورم بزار برم خونه نیکا:تت تهیونگ تهیونگ:صداشو ببینمت برمگردونند و به صورت خیسم نگاه کرد تهیونگ:نیکاااا نیکا:🥺 اومد و چشمامو اروم بوسید تهیونگ:نیکا خانم من باید تنبیهت کنم ولی دلم نمیاد نیکا:😢 تهیونگ:😕😕 خوشگلممم گریه کنی منم گریه میکنماا نیکا:بب ببخشید تهیونگ:چرا ببخشم هیچی نگو فقط گریه نکن باشه نیکا:من هقق بهت تهمت زدم هقق باهات بد حرف زدم هقق اسنا هیچی نیست تهیونگ:نه تو کریه میکنی من ناراحت میشم

پایان پارت 13........دوستان من درسام زیاد شده و ببخشید که دیر گذاشتم ببخشید حالا هم امشب براتون پارت بدو میزارم منو میکشین اگه نزارم