❤لیدی باگ و کت نوار❤۵۰❤

سلام برو بعدی

کت نوار: بانووو چشاااااتووو وااااا کننن 😭😭 و بعد به ذهن کت نوار یه فکری اومد و گفت: من دیگه هیچی واسه از دست دادن ندارم و بعد لیدی باگ رو برداشت و برد خونه و بعد معجزه گر لیدی رو برداشت در راه هم کلی گریه کرد😭😭 تیکی: کت آروم باش نباید این کار رو بکنی 😵 کت نوار: چرا میکنم و بعد معجزه گر رو تو گوشش کرد و گفت: ((🌈پلگ تیکی یکی بشید🌈)) و بعد گفت: آرزو میکنم که مرینت دوپنچنگ زنده بشه و بعد دور مرینت را تمام رنگ های رنگین کمان پوشاند و بعد از چند دقیقه مرینت بیدار شد اما این بار چشماش آبی نبود بلکه تمامی رنگها در چشمش جریان اما بعد از چند دقیقه مثل قبل شد و بعد کت پرید و محکم بغ.لش کرد مرینت:

پیشی جون چیشده چرا گریه میکنی🤔؟ کت نوار چیزی نگفت و بعد از چند دقیقه گفت: ب..بانو حا.... اومد چیزی بگه مرینت جواب داد: نمیخواد چیزی بگی یادم اومد ولی الان چجوری زنده ام🤔؟ و معجزه گرم کو🤔؟ کت نوار معجزه گر رو پس میده و میگه: من از دو تا معجزه گر استفاده کردم تا برگردونمت چاره ای نداشتم😭😭 من بدون تو هیچی نیستم 😭😭 مرینت: گریه نکن پیشی حالا که من اینجام حالا بنظرت بهای آرزوت چی بوده🤔؟ کت نوار: هر چی باشه مهم نیست مهم اینه که تو الان پیشمی 😍 و بعد یهووو آلیا به گوشی مرینت زنگ زد آلیا: سلام مرینت: سلام آلیا چیشده🤔؟ آلیا: دختر زنده ای همه دیدیم که حاکماث تو رو کُش.ت 😨 مرینت: بله ولی آدرین جو.نم منو نجات داد حالا چیکار داشتی🤔؟ آلیا: اولا الان همون آدرین جو.نت یه ق.ات.ه و همه پلیس ها میخوان بگیرنش مرینت: و...واقعاً😨 آلیا: آره و دوماً خب ...... کاگامی در اثر یک حادثه ک.و.ر شده

مرینت: واقعاً😰 آلیا: آره دختر الان کار دارم باید برم خداحافظ👋 مرینت: خداحافظ👋مرینت: پیشییییی گگننننددددد زززدددددییییی کت نوار: بانو چیکار کردم😲 مرینت: اولاً تو الان یه ق.ات.لی و پلیسا دنبالتن کت نوار: خب حاکماث تو رو کُش.ت منم کُش.تم.ش 😉 مرینت: و.اقعاً 😳؟ کت نوار: بانو ولم کن من قبلاً هم بهت گفتم اگه کسی بهت آسیب بزنه منم زندش نمیزارم 😏 مرینت: ممنون پیشی غیرتی من ولی کارت واقعاً بد بود حالا دوم کاگامی ک.و.ر شده فک کنم تاوان آرزوت باشه کت نوار: هر چقدر پول دوا و درمونش باشه میدم خوبه🤔؟ مرینت: آفرین حالا شدی پیشی خوب 😘😍 (نکته: خب الان دیگه هیچ اتفاقی نمیافته بریم زمان ازدواج مرینت و آدرین)

(نکته: الان تو تالار هستیم و ۱ ساعت دیگه مراسم شروع میشه) آدرین: بانو من یه کاری دارم و میرم و سریع میام😉 مرینت: باشه برو پیشی من توی این اتاق 👈 منتظرت میمونم 😉 و آدرین رفت و مرینت هم رفت توی اون اتاقه (نکته: اون اتاق یه مربع بود که رو به روی در یک مبل بود و سمت های دیگه هم گل چیده شده بود😉) مرینت روی مبل میشینه و یک ربع بعد آدرین وارد میشود آدرین: سلام مرینت مرینت: سلام پیشی 😍 و بعد آدرین کنار مرینت میشینه و بعد مرینت رو بغ.ل میکنه و چن دقیقه بعد در وا میشه از زبان آدرین: رفتم پیش مرینت تا دیدم که مرینت تو ب.غل یک پسره شبیه به من بعد فهمیدم که اون ...... فیلیکسه مرینت: هااا دوتا آدرین🤔؟ (ای خن.گول) آدرین: بانو اون فیلیکسه و بعد سریع مرینت میپره بالا و میاد وسط اون دو تا مرینت: از کجا حرفت رو باور کنم؟ آدرین: چون من بهت میگم بانو و پرنسس و من الان برات چیزی که دوست داری گرفتم و من بهت کلی گل دادم و منو تو آروم تو گوشش گفت: ما لیدی باگ و کت نواریم 😉 و بعد آدرین رفت و تا جایی که میخورد فیلیکس رو زد و بعد عروسی کردن و به خوبی و خوشی زندگی کردن😉