داستان آدرینا پارت ۳

آدرینا:آخه وقتی بچه بودیم همیشه شو از یک جایی پیداش میشه شو :آه باگابو ترسوندمت ببخشید آدرینا:مهم نیست اینجا چیکار میکنی شو :تقیب آدرینا:بامزه خوب به هر حال بهتر بریم خونه (رسیدن به خونه) آدرینا:هیچ کس نگران ما نشد آرین:اینقدر که باهم قیبتون می‌زنه ،نه آدرینا:باشه حالا، من میرم لباسم رو اوض کنم(عکس لباس )

آدرینا: آهههههههههه چقدر خستم من لوکا :وقتی این همه شیطنت میکنی معلومه که خسته میشی آدرینا:بهر حال آرین باز کجا رفته کاگامی:به موهاش برسه😒 آدرینا:باشه ، خوب بریم خرید به دخترام خبر میدم شو :ماهم میایم آدرینا:به چه دلیل شو :چون باید مواظبتون باشیم آدرینا:باشه من برم لباس بپوشم(عکس لباس )

(درحال خرید)آدرینا:آخه کلویی تو بادست گاه مانیکور چیکار داری باشه باشه بخرش (بعد از خرید تو کافه)آدرینا:خوب آهنگ که یکی داریم کی بخش کنیم لوکا:این گروه منه بعدن بهتون میگم آدرینا، مرینت، جولیکا، کاگامی، آرین و آدرین:این گروه ماست لوکا:باشه حالا هرچی ، فکر کنم یه هفته دیگه خوبه آدرینا:قبوله

پایان