آدرینا:صبح دیر بیدار شدم همه بیدار بودن به قیر از آرین قشنگ تو خوابم درمورد موهاش حرف میزد با زور جلو خنده ام را گرفتم شیپور لوکا را برداشتم با صدای بلند شیپور زدم از ترس داشت سکته میکرد آرین: تو دختری یا شیطان سکته ام دادی آدرینا:من فرشته ام آرین:افادعات تیبق تیبق آدرین :با خواهرم درست حرف بزن آرین :باشه بابا نکشیمون بچه جون آدرین:با من بودی آرین:نه په با عمه ام بودم کاگامی:بسههههههههه ساکت مغزمون را خوردین آرین و آدرین:باشه آدرینا :بریم صبحونه آدرین :بریم
آدرینا:بعد از غذا رفتیم مدرسه(بعد از مدرسه تو پارک )امشب مهمون کدومتون بشیم آلیا:مامان و بابام امشب نیستن بیاین خونه ما آدرینا:باشه ☺️ شب رفتیم خونه آلیا اینا خداراشکر ۲روز دیگه خاله میره خونه شو :وقت شامه باگابو آدرینا:ها ؟چه اعجب امروز تو اومدی برای شام خبرم کردی تیکی:منم میام گشتمه شو :خب باگابو دیگه هیچکس بقیر از من از جاش تکون نمی خورد،باشه تو ام بیا تیکی آدرینا:قبوله، منم الان آماده میشم میام شو :باشه (لباس آدرینا)
آدرینا: شام خيلي خوشمزه بود (عکس شام)بعد از شام همه خوابیدیم چون مدرسه امروز باز نبود تا ساعت ۱۰ صبح خوابیدیم (بعد از صبحانه) بریم پاساژ برای خرید بعد هم استخر لوکا:آخه کدم ديوونه ای تو زمستان میره استخر آدرینا:مرینت تو چله زمستان شب ساعت ۱۰ رفت استخر، الان که آخر زمستان لوکا:باشه بابا تو خوبی آدرینا:قربونت ،تو چطوری لوکا:😡😡 فرار کن (۲ ثانیه بعد ) لوکا:میکشمت آدرینا، شو،مرینت، آدرین:غلط میکنی لوکا:مردم آدرینا:🤣🤣🤣🤣 لوکا :رو آب بخندی
پایان
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محشر❤️❤️❤️
قربونت آجی
فدات بشم❤️❤️❤️