آدرینا پارت ۱

از زبان آدرینا:امروز روز معرفی من داداشم آدرین است خیلی استرس دارم خواهرم کاگامی در زد کاگامی:دختر کجایی بیا بریم همه منتظرتن. آدرینا:الان میام . آرین :زمانش فرا رسید وقت معرفی آدرینا آگراست و آدرین آگراست اول آدرینا خودت رو معرفی کن آدرینا:من آدرینا آگراستم یه دختر پر شر و شور ،باارداه ،شجاع وآزاد. آرین:آدرین نوبت تو است . آدرین:من آدرین آگراستم باارده، قوی وشجاع آدرینا:مراسم تموم شد خیلی خستم فردا باید برم مدرسه خداراشکر فردا اون دروغگو از مدرسه برای همیشه میره (منظورش لایلا ست) شب همگی با خاله سابین و عمو جورج و بچه‌ها غذا خوردیم خاله اینا که رفتن جولیکا و مرینت موندم شب همگی باهم خوابیدیم.

از زبان آدرینا:صبح از همه زود تر بیدار شدم خیلی عجیب بود چون معمولا کاگامی بیدارم میکنه حالا نوبت منه بیدارش کنم خب خب چنان جیغی کشیدم که همه اهل خونه تو اتاق جمع شدن کاگامی:چرا این جوری آدم و بیدار میکنی آدرینا:دیگه دیگه حالا هرچه زودتر آماده شید وقت مدرسه ست فرم مدرسه رو پوشیدیم(عکس اسلاید لباس فرم)صبحانه خوردیم و رفتیم مدرسه

تو مدرسه همه دور لایلا جمع شده بودند از رز پرسیدم که چی شده اونم گفت که همه ناراحتن که لایلا داره میره که یهو لایلا پرید تو بغلم و گفت خیلی دلم برات تنگ میشه دوست جونی برای اینکه اعصبانیتم نشون داده نشه یه نفس عمیق کشیدم بعد هم گفتم منم عزیزم .

🥰🥰🥰🥰🥰🥰منتظر لیک های قشنگ تون هستم