Cursed Academy 1🥺🤎

یه روز معمولی دیگه بود. مثل همیشه از خواب بیدار شدم، صبحونه خوردم و برای رفتن به دبیرستان آماده شدم. یونیفرم رو پوشیدم و کیفم رو برداشتم. به ساعت نگاه کردم:«وای ساعت هشت شده دیرم شد.» سریع کفش هامو پوشیدم و سوار دوچرخه شدم😉🥨

یونیفرم دبیرستانش🤤🧸

سمت راستیه هم کیفش😁🦌

کفش هاش😊🐻

« نه آخه چرا باید اولین روز دبیرستان پنچرشی؟» از دوچرخه پیاده شدم و به سمت دبیرستان دویدم. بالاخره رسیدم! با عجله به سمت کلاس رفتم؛ در زدم و گفتم اجازه هست؟ معلم گفت:« از همین روز اول بی نظمی؟ این زنگ رو بیرون میمونی تا یاد بگیری بی نظمی را کنار بزاری😕🕰️

« اوف دومین بدشانسیم تو امروز.» هنذفری رو گذاشتم تو گوشم، به دیوار تیکه دادم و موسیقی گوش کردم. بعد از زنگ استراحت همراه بقیه بچه ها به کلاس رفتم. «من معلم تاریخ امسالتون خانم دومین هان هستم؛ امیدوارم سال خوبی را کنار هم بگذرونیم.» 🥺🦔

خانم دومین هان از ما خواست تا خودمون رو معرفی کنیم و راجب استعدادهامون حرف بزنیم. نوبت به من رسید! باید خودمو معرفی میکردم.« من سونگ می هستم توی کاراته و رپ هم استعداد دارم.» درمورد خانوادم چیزی نگفتم چون دوست نداشتم کسی بفهمه خانوادم را به طرز وحشتناکی از دست دادم😔⚰️

بالاخره کلاس ها تموم شد تو راه برگشت به خونه بودم. دوباره هنذفری را گذاشتم تو گوشم و یه موزیک پلی کردم به خودم اومدم و دیدم.......

یاع یاع یاع یاع یاع😂🧿 خب عزیزانم این پارت همینجا تموم شد فعلا😙💙