از زبان ادرین : واقعا گیج بودم نمیدونستم چی بگم داد زدم کافی بس کنید پدر شما چطوری تونستید این همه مدت من و مادر و از خودتون بی خبر بزارید و به ما نگید که زنده ایدگفت باید برات توضیح بدم که لوکا به یکی از مأمور هاش اشاره کرد که منو ببره وقتی ازشون دور شدیم طوری که دیگه مارو ندیدن نویه حرکت خودمو از دست مامور لوکا آزاد کردم و بدون اینکه فرصتی بهش بدم ضربه ای به سرش زدم که بی هوش شد گوشی مو ازم گرفته بودن از تو جیبش برداشتم و رفتم پشت دیوار میخواستم به پلیس زنگ بزنم ولی اگه پدرم دستگیر بشه چی دو دل بودن و گذاشتم کنار و زنگ زدم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
خیلی خوب بود ای کاش ادامه داشت 😪
عالییییییییی هیچم بد نبود
عالی بود
عالی
عالی بود اجی ببخشید خیلی نمیام پیشت خیلی سرم شلوغه این روزا
عااااااااااالی
عالی بودددددد
مگه میشه شما داستان بنویسی و عالی نباشه ؟!
ممنون
نظر لطفته ،❤️❤️❤️❤️
عالی آجی
مرسی
عالی بود 😊
اجی میشی؟
ممنون حتما
دیانا هستم ۱۵ ساله خوش بختم آجی
همچنین 😊
سارینا ۱۲
عالییییییی بود
مرسی