- فرزندم! اون تبر رو از ملکه ادل، دور نگه دار.
گیونا، شمشیرش را غلاف کرد و خودش را کنار ادل، انداخت. حیاط پشتی اتاق وزیر پیر، محل مخفی تمرین دخترک با سلاح شده بود. «پیری، ادل داره میخنده. تازشم، من خیلی تمرین کردم. محاله به کسی آسیب بزنم.»
موهای بلند و سیاهش را، از روی شانه اش کنار زد و به صورت اتفاقی، درون چشمان وزیر پیر کرد. ادل، به بازو های عضلانی و پاهاش قوی گیونا، خیره شد. خواهرش، برای قوی شدن، زحمت بسیار کشیده بود و لایق ملکه شدن بود، نه او!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
خیلی قشنگههههه
عالی بود
ممنانمممم