خانه ی تومان، عمارت با شکوهی بود که از راهرو ها و اتاق های پیچ در پیچ ساخته شده بود و هر که ساختار آنجا را نمیدانست، به طور قطع، گم میشد.
اریک، مانند همیشه، وارد خانه شد و تایمر ساعت هوشمندش را روی یک ساعت آینده تنظیم کرد و به راه افتاد. تومان، از قصد، اتاق اریک را جایی انتخاب کرده بود، که مجبور باشد از پله های زیادی بالا برود و با موجودات عجیب غریب سرگردان در راهرو ها، سر و کله بزند. فکرش را بکنید، از چهل پله بالا میروید و وقتی میخواهید هنگام رفتن به راه پله ی بعدی کمی به پاهایتان استراحت بدهید، مجبور باشید با موجودات عجیب، سر و کله بزنید.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
ممنووننن
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤