
سلام بچه ها این سوپرایزم بود که این پارت ۱ هست و ۵ تا پارت داره امیدوارم خوشتون بیاد😊
مرینت ازخواب بیدار میشود و به مدرسه میرود،و طبق معمول وقتی که آدرین را میبیند دست پاچه میشود و به زمین می افتد.آدرین: حالت خوبه مرینت؟ مرینت: اره اوییی،خوبم.. آدرین: اوه نه! از پات داره خون میاد بهتره ببرمت دکتر. مرینت: آیییی...ب..باشه..باشه به دکتر میروند و دکتر میگوید: چیزی نیست با چند روز استراحت و کار نکشیدن از پا خوب میشه. آدرین: خداروشکر مرینت به خانه میرود وآدرین هم به مدرسه. مرینت: ای خدااا،بازم گند زدم خیلی فرصت خوبی بود! آییی پام! مرینت لنگان لنگان به طرف تختش میرود و دراز میکشد. مرینت: اَه! لعنت به این شانس! گوشی اش زنگ میزند. مرینت گوشی را برمیدارد و میگوید: بله؟ آلیا است: سلام مرینت خوبی؟ شنیدم افتادی پات آسیب دیده آدرین بردتت دکتر.حالت خو..اوه! وایستااا،این یعنی آدرین بهت اهمیت میده که بردتت دکتر! مرینت: شاید
بعد از ظهر آدرین کلاس شمشیر بازی دارد و با کاگامی تمرین میکند. کاگامی: اوه! خیلی عصبی هستی! اتفاقی افتاده؟ آدرین: نه صبح تو مدرسه مرینت افتاد و پاش خون اومد،نگران اونم. کاگامی: اوه...باشه انشالله خوب میشه. و به تمرین ادامه میدهند و بعد از اتمام کلاس مرینت گوشه ای از کلاس شمشیر بازی می ایستد و منتظر میشود آدرین بیاید که... آدرین با کاگامی حرف میزند و...او را بغل میکند!!!!!! مرینت: چ..چیییی! اخه...اخه اون...من...اون منو دوست..نداره.. و از آنجا دور میشود. در حالی که اشتباه فکر کرده آدرین: ممنون بابت دلداری ات امیدوارم خوب بشه. کاگامی: خواهش میکنم.خدانگهدار آدرین: خدافظ و به سمت خانه میرود و همانطور مثل قبل نگران مرینت است...
مرینت روی تخت دراز کشیده و گریه میکند.. مرینت: اه..اهههه.اخه..هق..چرا اون..چرااااا؟؟؟؟؟؟ و از کاگامی بسیار عصبانی است! مرینت به سمت پارک میرود و لایلا آن نزدیکی ها است. مرینت با ناراحتی و عصبانیت روی نیمکت نشسته است. لایلا: واووو! یه قربانی جدید! به آقای آگراست زنگ میزند و میگوید: سلام،قربان یه قربانی جدید دارین! آقای آگراست: خوبه..من میرم مشغول به کار بشم. تبدیل به شدومات میشود و آکوما اش به طرف مرینت میرود! مرینت آکوما را میبیند و سعی میکند از ان دور بشود. با خود میگوید: نه نه! اگه من شرور شم هیچ کس نمیتونه از گردونه و طلسم خوش شانسی استفاده کنه نه! ولی متاسفانه ناامید میشود و شرور میشود! شدومات: سلام،قلب شکن! من شدومات هستم! میخوای از کسی که عشقت رو ازت گرفته انتقام بگیری؟ پس برو و با قدرتی که بهت دادم قلب همه رو بشکون تا بتونن درکت کنن! بعد هم میتونی اون نفر رو قلبش رو سنگ کنی و اون دیگه...زنده نیست و نمیتونه زندگی کنه! در عوضش ازت معجزه گر لیدی باگ و کت نوار رو میخوام! مرینت: آماده ی خدمت هستم شدومات! و گوشواره اش را در می آورد! شدومات: وااااای! پس لیدی باگ تویی مرینت دوپن چنگ! تو همکلاسی آدرین هستی.خیلی خوب شد! حالا با هلیکوپتر کوچیکی که واست میفرستم گوشواره رو بزار توش! مرینت:حتما شدومات! و به قلب شکن تبدیل میشه و کاری که شدومات ازش خواسته بود رو انجام میده! و به طرف کاگامی میره! کاگامی: واااااای! مرینت تویی؟! قلب شکن: دیگه مرینتی وجود نداره! من قلب شکن هستم و اومدم تا قلب تو رو تبدیل به سنگ کنم! و کاگامی رو توی دست هاش میگیره و میگه: قلبش رو تبدیل به سنگ کن! بوفففف! کاگامی از درد فریاد میکشه و به زمین میوفته.تبدلی به سنگ شد! مثل یه مجسمه!
قلب شکن به طرف کت نوار که اون طرف هاست میره! کت نوار باخودش میگه: اوه نههههه! کاگامی!!!! ولی متاسفانه حواسش پرت شده بود و.. قلب شکن اون رو توی دستش گرفته! کت نوار نمیتونه فرار کنه! شدومات: معجزه گرش رو بگیر سریع! قلب شکن معجزه گر کت نوار رومیگیره! به آدرین تبدیل میشه! قلب شکن: چی؟! ادرین؟ شدومات:آاا..آدرین کت نواره!!!!؟؟؟؟ شوکه میشه ولی خوشحاله! میتونه امیلی رو زنده کنه! شدومات هر دوتا معجزه گر رو میپوشه و تبدیل میشه! آرزو میکنه! و... امیلی پلک میزنه!!!!!!!!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی 😍😍😍
ممنون
عااالی بود،منتظر ادامه ش هستم،زودترررررررررر🥰🥰🥰😍😍😍😍🙏🙏🙏🙏
خیلیییی قشنگ بود حتما ادامه بده💖💖💖
ممنون،اره چند روز بعد پارت ۲ رو میسازم