عاشقت شدم پارت(۵)

امروز روز عروسی منو یونگیه هیچ حسی ندارم لباس عروسمو پوشیدم و ارایشگرا امدن و صورتمو یه ارایش ساده کردن جونگ چه:ا/ت دخترم استرس داری؟ ا/ت:من دخترت نیستم برو گم شو تا حالتو نگرفتم جونگ چه:باشه میرم چرا انقدر اعصبانی هستی راستی خیلی خوشگل شدی ا/ت:فقط برو بیرون و تنهام بزار *جونگ چه رفت بیرون جیمین چون برادر بزرگتر ا/ت بود برای همین جیمین ا/ت رو تا جای داماد همراهی کرد در حال راه رفتن جیمین : ا/ت هنوزم دیر نشده بگو که نمیخوای باهاش از. دواج کنی ا/ت:من نظرم عوض نشده و هیچ وقت هم عوض نمیشه جیمین جیمین:تو خیلی عوض شدی ا/ت قبلا یه دختر مهربون و خوشحال بودی اما الان سرد و لجباز شدی چیزی شده ا/ت بهم بگو ا/ت:هیچی نیس نگران نباش جیمینا

رسیدن پیش یونگی یونگی دستای ا/ت رو گرفت عاقد:سرکار خانم جئون ا/ت ایا بنده وکیلم که شمارا به عقد دائم آقای مین یونگی در اورم همه به ا/ت خیره شده بودن (بچه ها این +یعنی ا/ت تو ذهنش حرف میزنه) +چیکار کنم انتقام یا زندگی بابرادرا نمیدونم عاقد :ایا بنده وکیلم +فشار بزرگی رومه چیکار کنمممم عاقد :برای بار سوم ارض میکنم ایا بنده وکیلمم ا/ت:بله عاقد:پس با اختیاراتی که به من داده شده شما را زن و شوهر اعلام میکنم. همه دست میزدن

شب عروسی بود (خودتون بفهمید) من نمیخواستم کاری کنه چون ما توافق کرده بودیم برای همین ،همین که رسیدیم خونمون رفتم توی اتاق درو قفل کردم یونگی :یااا چرا درو قفل کردی نترس کاری نمیکنم هی با توام بهم اعتماد کن درو باز کن من با تختم قرار دارمممم الان دیر میشه از دستم ناراحت میشه یااااا مگه کری ا/ت: بهم قول بده که کاری نمیکنی یونگی: قول میدم حالا درو باز کن تختم الان اعصبانی میشه *ا/ت درو باز کرد بفرما ا/ت:🤣🤣🤣🤣 یونگی: چرا میخندی هان؟ ا/ت:کی با تختش قرار میزاره خیلی با مزه ای

خوابیدن فردا شد دیدم یونگی نیس صدای گربه میومد رفتم بیرون از اتاق دیدم یه گربه ی سفید و پشمالو داره میاد سمتم ا/ت :وای تو چقدر نازییی بیا بغلم دیدم یه کاغذ بهش چسبیده نوشته:سلام ا/ت من اینو برات خریدم که وقتی من سرکارم یا خونه نیستم تنها نباشی امیدوارم خوشت بیاد خدافظ یونگی +یونگی بنظر خیلی سرد بی روح میومد ولی با این کارش بهم فهموند که خیلی مهربونه

حالا اسمتو چی بزارم خوشگله گربه :میو میو ا/ت:اها فهمیدمممممم چی بزارم اسمت میشه اقای مین میو میو خیلی خوبهههه مین میو میو بیا باهم بریم بیرون هوا بخوریم

خوابیدن فردا شد دیدم یونگی نیس صدای گربه میومد رفتم بیرون از اتاق دیدم یه گربه ی سفید و کیوت داره میاد سمتم ا/ت :وای تو چقدر نازییی بیا بغلم دیدم یه کاغذ بهش چسبیده نوشته:سلام ا/ت من اینو برات خریدم که وقتی من سرکارم یا خونه نیستم تنها نباشی امیدوارم خوشت بیاد خدافظ یونگی +یونگی بنظر خیلی سرد بی روح میومد ولی با این کارش بهم فهموند که خیلی مهربونه

برید نتیجه شرایط پارت بعد اونجاس انچه خواهید دید هم پارت بعده

الو خوبی جیمین ....میخوام انتقام بگیرم......تو چقدر شبیه گربه هایی😂😂