من و بی تی اس

بچه ها قبل شروع پارت میگم که از این به بعد از فیلم های هری پاتر برداشتم اگه دیده باشین میدونین ممنون که حمایت میکنین

خب خانوادت اومدن پیشت بعد یه صدایی اومد مامانم بود بیدار شدم همه اش خواب بود و داشتم زندگی تو رو میدم تو خواب تو دوست صمیمی من هستی و اسم تو جانگ چه یونگ و اسم من کیم چه یونگ

خب امروز پرواز داشتم صبحانه و خوردم و موهامو از دو طرف یافتم و خودی صورتیکه با شلوار مشکیم پوشیدم و با مامان و بابام و ابجی هام رفتیم فرودگاه با هزار خدا حافظی من رفتم تو هواپیما تو هم باهام اومدی تو قبلاً تو هواپیما نشسته بودی

به هم سلام کردیم و نشستیم من داشتم قربونت بی تی اس و دنیل رد کیلیف (هری پاتر)می‌رفتم (چون عاشقش بودم و واقعی هست عشق من به هری پاتر و فقط به خاطر داستان نیست

که تو دیدی گفتی داری قربونت کی میری

گفتم همون نایب که خودت می‌دونی تو گفتی . اهرم خب هواپیما فرود اومد به مامانم زنگ زدم و گفتم و خوابی که دیده بودم بهت گفتم

تو هم گفتی . حتما حکمتی داره منم گفتم .شاید بابا های ما پول ریختن تو حساب هامون و یه ماشین لوکس خریدیم

بعد رفتیم تو خیابون ها دور زدیم رفتیم و تو دانشگاه ثبت نام کردیم خب بعد برگشتیم خونمون که بخوابیم این خونرم بابا هامون خریده بودن

خب بای بای من رفتیم چون الان داریم میریم شهرستان خونه خالم همون مادر پسر خالم که فوت شده

داستان رو کوتاه کردم ببخشید که نمیتونم زیاد کنم

بای بای ممنون