وای بچه چشمام داره در میاد 😣 احتمالا پارت بعدی پارت آخر باشه شایدم دو پارت دیگه برسیم به پارت آخر 🤗
لیدی باگ: فکر کنم یه چیزی پیدا کردم!!!.... ریوکو و کویین بی خیلی سریع خودشونو کنار من رسوندن و از دو طرفم به صفحه اسکنر نگاه کردن...... کویین بی: هر چیزی هست انگار کف پاش چسبیده.... ریوکو: هوم.... یعنی چی میتونه باشه؟؟!!..... لیدی باگ: به زودی میفهمیم..... بعد از این حرف فورا اسکنر رو روی زمین گذاشتم و کف پاهای شاه غول رو با دقت برسی کردم..... داشتم دستمو کف پاهای شاه غول میکشیدم که کف پای راستش یه برامدگی حس کردم.... خیلی سریع کندمش.... چی؟؟!!..... آههه.... یه آدامس به رنگ آبی!!!..... کینگ مانکی: باورم نمیشه به خاطر یه آدامس اینقد معطل شدیم.... کویین بی: البته بدم نبود...... یکم استراحت کردیم...... پگاسوس: زود باش... زود باش شرارتشو خنثی کن تا بیشتر از این زمانو از دست ندادیم..... باشه باشه..... آدامس از دو طرف با انگشتام گرفتم و اونقدر کشیدمش تا دو تیکه شد و آکوما ازش
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
داستانت عالیه❤️💕❤️🔥
ولی مرینت ۱۵ سالش بود معجزه گر گرفتا😐
دخي قصد ادامه نداري 🤣💔
امروز پارت بعدو میزارم 😁
دیشب تایپش کردم
ویرایشش مونده فقط
پارت بعد تو برسیه 🤗
ممنون دخي
خیلی داستانت قشنگه😍
مرسییی🥰
عالی بود خوشگلم 😘
فقط این آدرین چقدر رو اعصابه بابا آی کیو در حد ماهی تنگ 😑😂
مرسی
چه کار کنم دیگه
اگه آدرین خیلی زود همه چیزو بفهمه که داستان درست پیش نمیره 😅
آهااا😄
عالییی بوددد
مرسیی❤
عالييي بود بكروزه همه داستان هات رو خواندم ❤️❤️ فقط ادرين چقدر شوته 🤣🤣 أجي ميشي سوگند هستم ١١ ساله
مرسیی عزیزم 🥰🥰
اره چرا که نه
روژان 14ساله
عالی
ممنونم (◍•ᴗ•◍) ❤
عالی بود
ممنوننن
عالیییییی🙏😁💐☘
چرا ادرین انقد دیرگیره؟؟؟🤦🏻♀️😤(دیرگیر یعنی دیر میگیره که اوضاع از چه قراره🤦🏻♀️😂لقب منه برای آدرین)
مرسی
چه کنیم دیگر باید اینجوری باشه تا داستان درست پیش بره 😅
فالویی بفالو
اوک