Burnt love6

ناظر جون چیز بدی نداره تورو خدا منتشرش کن 🦋تستچی شخصیش نکن 🍋کاربر گرامی لایک کن لطفا 🥥

از زبان ا/ت : رفتیم سر تمرین و کوک بعد از حرف هایون یه جوری نگاه میکرد .خدااااااا از دست هایونننننننننن. اگه بفهمه من بدبخت میشمممممم🥲💔. از زبان کوک: اون دختره هایون گفت که قبلا تو یه مدرسه بودیم و ا/ت سعی داشت اونو مخفی کنه. یعنی امکان داره خودش باشه ،یه جورایی شاید 😐یعنییییییییی خودشع😢اثری از اتیش سوزی هم رو صورتش نیست 😐💔. باید اون دختره هایون رو گیر بیارم شاید یه چیزایی راجبش بهم بگه 😌💓حتی اسمشم کیم ا/ته به احتمال ۹۹ درصد خودشه ، ولی مطمعن نیستم .

تمرین تموم شد و رفتم پیش هایون (علامت کوک-ا/ت+هایون&) - خانم پارک میشه شمارتونو بدید،درباره شرکت باید باهاتون حرف بزنم &بااا....شععع.عععع. ولی منشی شرکت خانم کیم هستن شماره اونو باید بگیرید من دستیار کمکی هستم (این دستیارکمکی رو از خودم در اوردم بعد نگید تو شرکتا چنین چیزی نیس 🤣). -خانم کیم میشه شمارتونو بدید +حتما . شماره دوتاشونو گرفتم ، با یه تیر دوتا نشون زدم 🤣😐. ساعت تقریبا ۸ بود . باید زنگ میزدم به هایون تا ببینم قضیه چیه -سلام خانم پارک &سلام ،امرتون - میشه بیاین کافه نزدیک باشگاه فک نکنم از باشگاه چندان فاصله ای داشته باشین . &بله ،الان میام

از زبان ا/ت : با هایون از باشگاه رفته بودیم بیرون داشتیم سوار ماشین میشدیم که گوشی هایون زنگ خورد . ضاحرن جونگ کوک بود ، تماسو قطع کرد +کی بود &جونگ کوک +چی گفت &گفت تو کافه منتظرمه +خب خوش بگذره 🤣من تنهاتون میزارم 😐🤣&انگار مثلا ر*ل زدیم که میگی خوش بگذره +بای&بای😐💓. هایون رفت ولی حس کنجکاویم گل کرده بود و یواش داشتم با فاصله ازش پشت سرش میرفتم که گوشیم زنگ خورد (مکالمه)+سلام رئیس ،خوبین $سلام دخترم ،مرسی +کاری دارید $باید یه چیزایی رو بهت بگم و یه چند تا پروژه هست باید بهت بدم تا تکمیلشون کنی ،تا نیم ساعت دیگه بیا خونه ،به خدمتکارا بگو وقتی اومدی بهم بگن +باشه رئیس ،خدافظ $خدافظ دخترم . ل......ع......ن......ت به شانست هایون ،یه بار خواستیم ببینیم چه گلی میکاری 😐 ادامه نتیجه هس