خوش شانس ترين----جيمين----پارت1

حدود يك ماه بود كه توي كمپاني بيگ هيت كار اموز شده بودي.....يكي از كارشناساي بيگ هيت موقع اجراي خيابانيت تو رو ديده بود و ازت درخواست همكاري كرده بود و تو هم بدون معطلي قبول كرده بودي....به دو دليل : اول اينكه با تمام وجودت عاشق خوانندگي بودي و دوست داشتي يه روزي مشهور شي..... و دوم اينكه بوي بند مورد علاقه ات بي تي اس هم توي اون كمپاني بودن....

(از ديد ا/ت ) 6 ساعت بود كه داشتم بدون وقفه تمرين ميكردم .... هنوز به تمرين هاي طولاني اي مثل اين عادت نداشتم ..... و توي اين يك ماهي كه كاراموز شده بودم 4 بار از فرط خستگي غش كرده بودم .... هيچ كي نبود كه باهاش درد و دل كنم و بد تر از همه اين كه نمي دونستم تا كي قراره اوضاع اينطور بمونه ..... ميذارن دبيو كنم يا نه ....

چند روزي بود كه مربي رقصم مريض شده بود و مجبور بودم خودم تنهايي تمرين كنم .... و چون هنوز خيلي وارد نبودم چندين بار پام پيچ خورده بود و اسيب ديده بودم .... ديگه از اين وضعيت خسته شده بودم .... داشتم پيش خودم جملاتي رو اماده مي كردم كه برم و به منيجرم بگم چون چون ديگه نميتونستم تحمل كنم....همينطوري نشسته بودم و سرم رو به دستام تكيه داده بودم و فكر مي كردم كه منيجرم وارد اتق تمرينم شد..... (ا/ت : = منيجر : _)

_ا/ت...چرا نشستي؟؟؟چرا تمرين نمي كني؟ مگه نمي دوني الان زمان استراحت نيست... =ببخشيد من ميخواستم درباره موضوع مهمي باهاتون صحبت كنم ...... من ..... _ صبر كن .... اتفاقا منم باهات حرف داشتم ... حتما از مريضي مربي رقصت اطلاع داري نه ؟ =بله....اميدوارم حالشون زودتر بهتر بشه... _متاسفانه ايشون ديگه نميتونن مربي رقصت باشن... =چييي؟؟؟اما من بدون مربي نميتونم ادامه بدم ... درواقع...... كلا نمي خوام ديگه ادامه بدم.. _چي گفتي؟ وايسا حرفم تموم شه بعد تصميم بگير....عجولانه فكر نكن.... ممكنه ايندت رو خراب كني...ميخواستم درباره جايگزين فعلي مربيت باهات صحبت كنم....... چون درحال حاضر هنوز فرد مناسبي رو براي اين شغل پيدا نكرديم تصميم گرفتيم تا وقتي كه يه مربي مناسب پيدا كنيم يكي از ايدل هايي كه وقتش ازاد تر از بقيه است با اختيار خودش بهت اموزش بده .... = چيييي؟؟؟؟؟؟؟ _ درست شنيدي....ايدلي كه انتخاب شده هم پارك جيمين هست.....جيمين شي....ميتونيد بيايد داخل.....