ارزوی یک بلینک۴ (اخر)

اون یکی انگار اسمش مری بود اون شروع کرد اصلا خوب نبود با این حساب من میبردم

ششروع کردم وای لیسا محوم شده بود

جیسو: خب نتیجه گیری: ستاره برندست لیسا دوید اومد بقلم کرد بعد یه نوشته یواشکی گذاشت تو دستم

جیسو: خب نتیجه گیری: ستاره برندست لیسا دوید اومد بقلم کرد بعد یه نوشته یواشکی گذاشت تو دستم

داشتم از روسن میومدم پایین(اگر اسمارو قاطی کردم ببخشید) که منیجرگفت: لطفا از این طرف بیاین من: باشه دنبالش رفتم پشت صحنه

گفت: میخوای توی کمپانی ادیشن بدی؟ من: برای کنسرت و همین اومدم کره! _خب قبول شدی!!!

واقعا؟؟؟؟ _بله _از پس فردا بیاین رفتم پیش ترانه و همه چیز رو بهش گفتم تا رسیدیم خونه کاغذی که لیسا داده بود رو باز کردم شماره اعضا بود سیو کردم نوشته بود: لطفا بیا فنساین چراااااا که نهــــــــ؟؟؟؟؟؟

دوروز بعد: رفتم کمپانی برنامه بهم دادن و ادرس فنساین لیسا رو گرفتم رفتم توی خوابگاه وسایلم رو گذاشتم و گرفتم پنج دقیقه خوابیدم چون باید حاضر میشدم واسه اولین کلاسم🙂

دوستتون دارم امیدوارم به آرزوهاتون برسین داستان بعدیم بازم بلک پینک باشه؟؟!

ارزوی من اینه: رفتن کنسرت رفتن فنساین ادیشن دادن