لیدی نوار معجزه اسا5

اون پسر خیلی زیبا بود خانم بوستیه اونو معرفی کرده بود اسمش مکس بود یکدفع داخل چهره ی اون محو شدم که ی دفعه یکی زد پشتم دیدم الیاست گفتم بله چیشده الیا گفت دختر چیکار میکنی معلم ۲۰۰ بار صدات زد مرینت:امم ببخشید خانم بوستیه خانم بوستیه:اشکالی نداره فقط میتونی چند روز پیش مکس بشینی تا درسا رو بهش یاد بدی مرینت:اممممم چیزه باشه باشه مشکلی ندارم

رفتم پیش مکس نشستم از زبان مکس:وای این دختر زیبا میخواد بیاد کنارم بشینه(تو ذهنش گفت) مرینت:سلام من مرینت هستم مکس:پس اسم همچین دختر زیبایی مرینت... خوشبختم من هم مکس هستم مرینت:منم همینطور مکس:بیا امشب بریم ی جای دیگه بهم درسا رو بگو باشه؟ مرینت:باشه

مکس: پس قرارمون امشب ساعت۷ مرینت:باشه از زبان مرینت👈رفتم خونه رفتم مشقامو نوشتم دیدم ساعت ۶:۴۵ وای تیکی دیر شد رفتم پایین دیدم ی لیموزین دم در وایستاده یکی گفت سوار شو

منم سوار شدم دیدم اون مکس سلام خوبی مکس:سلام مرینت میخوای بریم خونه من بهم درس یاد بدی مرینت:اومممم نه نه نمیخواد میریم مکس:پس میریم ی بستنی میخریم بعد هر جا تو گفتی مرینت گفت باشه و بعد رفتیم بستنی بخوریم

بعد اینکه بستنی خوردن رفتن خونه مرینت مرینت شروع به توضیح دادن کرد و بعد حدودا یک ساعت و نیم، تمام درسارو بهش یاد داد ساعت ۹:۳۰ بود مکس دست مرینت و گرفت و بهش گفت اوممم خب مرینت میخوام ی چیزی بهت بگم

مرینت:باشه بگو مکس:تو گرسنت نیست من که خیلی گرسنمه بیا بریم رستوران ی چیزی بخوریم مرینت:رفتیم رستوران شام و خوردیم بعد مکس منو رسوند خونه ولی تا خواستم در و ببندم اومد تو گفتم مکس داری....مکس: مرینت من دوست دارم

از زبان مرینت👈چی چی میگی برو بیرون مکس:من تو رو دوست دارم مرینت:گفتم برو بیرون از خونه ی من(با عصبانیت) مکس:من به تو میرسم قول میدم

گفتم برو گمشوووو رفت بیرون فردا صبح رفتم مدرسه دیدم همه دارن در گوش هم پچ پچ میکنن گفتم چیزی شده الیا گفت دوتا خبر دارم یکی بد یکی خوب یکی بد کدومو اول بگم؟

مرینت:خوب رو بگو الیا:خب خوب اینه که مکس دومین مدل جوون داخل بهترین مدل های اروپاست مرینت:چی چی نه یعنی چی الیا:مگه چیشده دختر مرینت هیچی خبر بد و بگو الیا:اها خبر بد خب اوممم چیزه ادرین و کاگامی جلوی همه همدیگه رو بوسیدن مرینت:چییییییی ای وای نه......

تا درودی دیگر بدرود