پارت اول♥️یک قطره اشک♥️

.....

(علامت سوفی& علامت ا.ت+علامت کوک_)(بزارید خودمو معرفی کنم من کیم ا.ت هستم ۲۱ سالمه سئول بدنیا اومدم پدر مادرم بخواطر مشغله ی شغلی به آمریکا رفتن تنها یه دوست صمیمی دارم اسمش سوفیه با هم داخل یه خونه زندگی میکنیم من تو رستوران کار می کنم اون شرکت N.P )#خانم کیمممم+بلههه#میز شماره ۵ رسیدگی کنید +چشم به میز که رسیدم جا خوردم سوفی کنار ۳ تا مرد و یک دختر نشسته بود +او..سوفی مرده:شما همدیگرو می‌شناسین &بله همخونه هستیم مرده:اوه ..شما کیم ا.ت هستین تعجب کردم آخه منو چطوری میشناسه +ب..بله مرده بلند شد روبه روم وایساد #من هوانگ هستم پدر مادرتون در شرکت آمریکا یکی از سهامداران شرکت N.P به من سپردن تا شمارو پیدا کنم بهتون اطلاع بدم +او..یعنی چطور..امکان ندارع پدر مادر من بخواطر مشکلات کاری به آمریکا رفتن #بهتره به آمریکا بیای خودت راجبش با پدر مادرت صحبت کنی به سوفی نگاه کردم

اونم دست کمی از من نداشت دوتامون تو شکیم (۲روز بعد)بعد از دیدارم با آقای هوانگ تصیمم گرفتم به آمریکا برم راجب سهام یهوییشون صحبت کنم از تاکسی بیرون اومدم پولشو دادم نگاهی به دور بر کردم که سوفی رو دیدم دستی برام تکون داد به سوفی گفتم نیاد برای خدافظی رفتن سخت تر میشه گوشش بدهکار نیست بهم که رسیدیم محکم بغلم کرد&هق..ا..ا.ت منو هق..فراموش نکن هق..سرشو بوسیدم +سوفی خواهرکم گریه نکن نمیخوام برم سفر قندهار ..چند روز دیگه برمی‌گردم فینی کرد دستمو گرفت &رسیدی بهم زنگ بزن دستشو فشردم+باشه حالا برو تا دیرت نشده &اما تو..دستشو کشیدم سمت خروجی +برو دیگه از شرکت اخراج میشیا من برمی‌گردم اما اگر کارتو از دست بدی ناراحت میشم &باشه پس خدافظ+بای بلیط مو به خانم مو طلایی دادم چند دقیقه بعد سوار هواپیما شدم هندزفری مو گذاشتم آهنگ ملایمی انتخاب کردمو چشمامو بستم ...

چرا دارم تکون میخورم نکنه داریم سقوط می کنیم سری چشامو باز کردم که با دوتا چشم رو به رو شدم اوه این چشما ...خیلی.. _خانم ..دستی جلو چشام تکون داد که از خواب خیال بیرون اومدم +ب..بله_هواپیما ۱۵ دقیقه ست فرود اومده همه رفتن +اوه خواب بودم متوجه نشدم بلند شدم نگاهی بهش کردم قد بلند خوشتیپ بود لباسش کت چرم با شلوار جین و کلاه کفش اسپرته حیف که ماسک زده _اهم اهم(سرفه مصنوعی)صدای زنی داخل هواپیما پخش شد #مسافران گرامی لطفاً پیاده شید +اوه من باید برم دیرم شده از دیدنتون خوشحال شدم _امیدوارم بازم ببینمتون +همچین بای_بای از هواپیما پیاده شدم پسره خیلی خوش تیپ بود چشماش...آه نباید بهش فکر کنم سرمو به دوطرف چرخوندم که با چیزی که جلوم دیدم دهنم باز موند....

خب خب اینم از پارت اول ♥️یک قطره اشک♥️ بخواطر این هفت فرشته لایک و کامنت بزار🥺♥️ مرسی که خوندی 🙂❤️ فالو=فالو

برو بعدی

برو بعدی