سلام به روی ماهتون💖😘 ناظر جان لطفا منتشر کن💜
__مرینت:یه لحظه توی ذهنم فکر کردم الان میخورم زمین ضربه مغزی میشم میمیرم😐 ولی واقعا کسی که منو گرفت احساس کردم فرشتهی نجاتم بود...سرمو برگردوندم که ببینیم کی منو نجات داد متوجه شدم بل بله اگرست خودمونه(دیدین چقد گمراهتون کردم؟😂) وای من حاظر بودم میمر.دم این منو نمیگرفت... ادرین:خوبی؟ همونطور که با-زو هاش رو گرفته بودم برگردوندمش به سمت خودمو یه دست کوچیک به لباسش کشیدم تا خاکهای لباسش بریزه... خوبی؟ _چشم دیدنش رو نداشتم بعد از اون حرفی که زد خیلی ازش عصبانی بودم. دستمو از حصار دستاش جدا کردم و جدی برگشتم بهش و به مسیرم ادامه دادم که دوباره گرفتم.چیکار میکنی! _یه لحظه صبر کن دو دیقه یه جا بند نمیشی؟ _اگر اون یهجا دستای شما باشه نه! بند نمیشم! _خیلی خب اروم باش نگفتی خوبی؟ _حوصلهی بحث کردن نداشتم اروم و بیمیل گفتم:خوبم. _به خودم یکم نزدیکش کردم ولی خیلی کم و توی چشمای براقش زل زدم و با سختی ادامه دادم:من متاسفم.من واقعا نباید اون حرفا رو راجعبه پدرت میزدم. منو ببخش. ببین من تاحالا از کسی عذرخواهی نکردم ولی الان دارم میکنم منو نگاه کن.لطفا منو ببخش. _پوزخندی رو صورتم شکل گرفت
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
58 لایک
این اولین باره دلم برای فیلیکس سوخت . گناه داره بچه عالی بود
اخرین خط اسلاید اخر رو که خوندم گفتم: بسم الله الان سکته میکنم!
واییییی ممنون عزیزم 😘😍
خب آوین پیدا شد
رفته بود باغ دختر خانم 😐
دختری در باغ 😂
فرنوشا ممنون که انقدر به فکر آوینی و به من کمک میکنی تازه میفهمم آوین چرا انقدر دوست داره
شبیه خواهر بزرگه شدی واس من 😊
حالا که بحثش شد داداش نمیخوای 😁
عه خداروشکر😍 ممنون ولی اوین اجی منه و من همیشه مواظبشم و دوسش دارم🙂✌🏼 میگم یه جوری گفتی احساس کهولت و پیری کردم😐 چرا داداش زیاد دارم ولی از قدیم گفتن هرچی بیشتر بهتر😄😄خو من فرنوشا ۱۴ ساله و فک کنم تو هم طاها ۱۳ ساله😐من همهچیزو میدونم😂😂😂😂
منم پیر نیستم 😐
13 نه 12
بابا میگم خودم احساس پیری کردم یعنی خودم
پارت بعد چرا نمیاد تو نظرسنجی اضافه کن
اجی وقت نکردم به خدا بنویسم تازه رسیدیم شمال از ساعت ۵توی راه بودیم
شمال اومدین ایران گردی
مهم نی جوجولی
نه😄ما معمولا این موقع سال چون هوا سرد و باحال میشه میریم شمال. قبلش هم رفته بودیم مشهد به خاطر کار بابای من و عموم (بابای ارسلان) و بعدش رفتیم تهران چون خواستیم بریم شمال.توی تهران یکم استراحت کردیم همین😂😂😂😂😂
خخخخ
وای دلت میاد فیلیکس به این خوبییییی😣💖_____________ وای خدا اره فیلیکس خیلی خوبه فیلیکس خوب باشع خوب باید سر به بیابون بزاره
اصلا هیچکی بدتر از لایلای ور پریده نیس 😂
یص اینو موافقم✌🏼😂
آجی منم بیار تو داستان
میخوام دوست مری باشم🙃
باش عجقم اسمتو بوگو✌🏼😂
هانا
اوکی کیوت
فرنوشا از آوین خبر داری ؟
باز غیب شده
هر چی پیام میدم جواب نمیده
البته ساعت 10 آنلاين شده ولی فکر کنم بهش گفتم پسر نبینم دور و ورت ناراحت شده
تو که دختری بگو از این حرف ناراحت میشی یا نه ؟
مثلا ارسلان بهت بگه پسر نبینم دور ورت ناراحت میشی 😂
خو اره دیگه پسرا روی عشقشون غیرتی میشن دیگه. نه خبری ندارم اگر خبردار شدی حتما به منم بگو
واای خیلی گشنگ بود زود پارت بعد و بزار♥🥺
اشکال نداره همیشه داستانا اولش عاشقانه نیست ولی بعدش خیلی قشنگ میشه
ممنونم اجی قشنگم😍😘
بالاخره منتشر شد. بالاخره منتشر شد. بالاخره منتشر شد😂😂😂😂😂😂
یص😄😄