برید بخونین😆😝
مری: صبح از خواب بیدار شدم دیدم نه آملیا هست نه جنی فهمیدم که دیر از خواب بیدار شدم سریع بلند شدم رفتم حموم اومدم بیرون موهامو شونه کردم دم اسبی بستم لباسامو پوشیدم حوصله آرایش کردن نداشتم برا همین فقط یه رژ زدم و رفتم پایین دیدم الیا و نینو اینجا هستن الیا: مرینت اومد خیلی تغییر کرده بود دلم براش خیلی تنگ شده بود سریع رفتم بغلش کردم مری:الیا آروم تر دختر خفه شدم الیا:دلم برات تنگ شده بود بلوبری مری: منم دلم برات تنگ شده بود پرتقال الیا: خیلی تغییر کردی مری:نینو سلام خوبی نینو: سلام رفیق ممنون خوبم الیا: مری همه بچه ها خونه من و نینو ان بریم دیگه جنی بلند شو آملیا خاله جون پاشو بریم جنی: آملیا دخترم پاشو بریم آملیا: چشم مامان
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
بچه ۷ ساله خودش رفت هتل
اهمممممممم مممم بعدی آجی
چشم اجی
پارته بعد و گرنه پخ پخ😐
باش😂💖
تروخدا بعدییییییی
باشه حتما ❤️
عالی بود بعدی❤
زود میزارم 💜💖
بعدیییییییی لطفا 💔🌹
چشم❤
برات برسیش کردم عالی بود
ممنون❤