سلام بچه ها من اومدم با یک پارت دیگه از رمانم لایک و کامنت یادت نره بریم سراغ ادامه داستان
از زبان آدرین:نمیدونم چرا دیگه به لیدی باگ علاقهی زیادی ندارم ولی هر وقت مرینت رو میبینم یاد کار دیشبش میفتم که چه کار بزرگی انجام داد ...توی کل کلاس همش حواسم به مرینت بود و هزار نوع شکلات بهش دادم ......مدرسه که تموم شد به مرینت گفتم خداحافظ پرنسس امشب مببینمت گفت:امشب؟؟مگه امش چه خبره که منو میبینی؟؟؟گفتم:نه هیچ خبری نیست فقط یک شب سادست دیگه....... توی دلم گفتم:ولی فکر نکنم برای تو ساده باشه ....وقتی رسیدم خونه پلگ اومد بیرون و گفت:من گشنمه گفتم برو کممبر بردار بخور گفت:من کممبر نمیخورم من خون مرینت رو میخوام
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عالیه داستانت عزیزم ادامه بده با افتخار
من پارت بعدی رو گذاشتم ولی هنوز توی بازدیده
فرنوشا جان پارت بعدی منطشر شد
منتشر
چرا پارت بعدی رو نمیدی 😥😥😥😥😥
من پارت بعدی رو گذاشتم و لی تایید نمیشه
چیییییییییییی نمیشه دوباره بنویسی
مای لیدی پارت بعدی منتشر شده
مای لیدی😂😂😂😂😂😂مگه تو کت نواری و من لیدی باگم😍😍😘😘🤩🤩🤩
بچه ها تا امروز بعد از ظهر پارت بعد رو مینویسم
اغرین ادامه
پارات بعد سریع تر
مثل همیشه عالی
پارت بعد
رمانه رو قبلا یه جایی خوندم بگم چی میشه؟ اینا میرنارباب شرارت رو شکست میدن یکی دوباره کت رو خون اشام میکنه بعد گابریل میگه هیچوقت نمیبخشمت (با ساحره هه بود) بعدش دیگه یادم نیست
اره من از اون الهام گرفتن ولی خیلی تغیرش دادم