میدونم چند وقت نبودم ولی الان دیگه وقتم آزاده چون راهنمایی تموم شده
کت نوار:وقتی پیتر مرینت رو برد منم سریع آدرینا رو بغل کردم و بردمش خونه
مامانم تا من رو توی حالت تبدیل دید تعجب کرد ولی تا آدرینا رو با سر و صورت خونی دید گریش گرفت و سریع اون رو از من گرفت..............
گفتم:مامان من باید برم پیش مرینت ببخشید ولی اون خیلی حالش بدتر از آدرینا هستش تیر خورده ولی نمیدونم که گریه کنم که عشقم تیر خورده یا خوشحال باشم که زندست
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
سلا، داستانات خیلی قشنگن اگه میشه پارت هاب بعدی رو هم بزار❤️❤️
تولدت مبارک
هی;تولدتمبارک))باآرزویبهترینها.
منوووووون
پارت بعد کو پسسس😐💔
تو بررسی هستش
عالیییییی داداش گلممم
ممنووووووووووووووون خواهر عزیزم
مرسی بابت امتیاز عزیزم🥺💕
خواهش میکنم
عالی بود میشه پارت بعد هم هرچه زود تر بزاری
سیلااامممم داستانت جالبه
پارت بعد اومدنی خبرم کن
داستانت خیلی جالبه🍭
لطفا هرچه سریعتر پارت بعد بزار 💗