
لایک کنید 💛 کامنت بدید پارت بیستم 👇👇👇
لیدی باگ : ریناروژ ؟؟؟!!!!.....بله؟؟... ریناروژ: بعد از اینکه تونستیم با نینو یه جای خوب برای قایم شدن پیدا کنیم فورا تغییر شکل دادم و با لیدی باگ تماس گرفتم... لیدی باگ : بله؟؟... ریناروژ : مر....لیدی باگ !!!! ....اتفاق بدی افتاده .....😓 لیدی باگ : چه اتفاقی افتاده ؟؟؟؟.... ریناروژ: نقشه اصلی هاگ ماث بی اعتماد کردن مردم نسبت به تو و کت نوار نبود ....هدف اصلیش این بوده که مردم رو بر علیه تو و کت نوار و همه ابر قهرمان ها کنه..... لیدی باگ : این خیلی بده... تو الان کجایی ؟؟؟... ریناروژ : رو پشت بوم ساختمون هوا شناسی .....با نینو....از اینجا به همه چیز دید دارم ولی کسی نمیتونه ببینتم..... لیدی باگ : بهم بگو چی میبینی؟؟؟؟...
ریناروژ : سعی میکنم روی اتفاقاتی که داره توی شهر رخ میده تمرکز کنم تا بتونم اونا رو برای لیدی باگ شرح بدم.....ولپینا توهمات زیادی درست کرده .... از مردمی که دارن ....دارن تظاهرات میکنن؟؟...برعلیه تو و قهرمان های دیگه.؟؟؟.... نینو : چرا عکس منو اینقد زشت کشیدن؟؟؟...😐 الیا که حالا تو شکل ریناروژ کنارم ایستاده بود یه نگاه بهم انداخت که خودم فهمیدم الان وقت مزه پرونی نیست....پس بهتره فعلا ساکت بمونم... لیدی باگ: دارن تظاهرات میکنن؟؟؟.... صبر کن ببینم ....گفتی ولپینا!!!؟؟؟...اما مگه..... ریناروژ: مایورا یه سنتی ماستر از لایلا درست کرده.....اون لایلا واقعی نیست.... لیدی باگ : خودمو به دیوار پشت سرم تکیه دادم و به ادامه حرف های ریناروژ گوش کردم....در حالی که احساس میکنم اوضاع خیلی بد تر از چیزی که ریناروژ میگه....
ریناروژ : این واقعا خیلی موقعیت بدیه........مردم زیادی دارن به تظاهرات اضافه میشن ....اما اینبار توهم نیستن ....اونا واقعی هستن....😨😨😨... نینو :همینطور که داشتم به جمعیت توی کوچه و خیابون ها نگاه میکردم چشمم به چیزی افتاد .....ولپینا!!!!....روی سقف یکی از خونه ها ایستاده بود و با نیشخند به افرادی که به تظاهرات اضافه میشدن نگاه میکرد..... ولپینا : لیدی باگ .... اینا مردمی هستن که تظاهر به دوست داشتن و همایت از تو و گروهت میکردن.....میبینی که دروغ هاشون داره فاش میشه .....فقط به خاطر ترس از جون و موقعیتشون در آینده دارن بر علیهت میشن.....به این میگن وفاداری؟؟؟....همه تو این دنیا دروغ گو هستن....😠😠 نینو : الیا...الیا!!!.....الیا... الیا که هنوز داشت وضعیت رو برای لیدی باگ شرح میداد با عصبانیت به سمتم برگشت و گفت: نینو...میشه بس کنی ....ما الان تو وضعیت بدی هستیم....لطفا اجازه بده کارمو بکنم.... نینو : خیلی خب....اما اونجا رو نگاه کن.....و به جایی که ولپینا رو دیده بودم اشاره کردم.....
اما ولپینا دیگه اونجا نبود .....پس کجا رفت ؟؟؟... ریناروژ: با کلافگی از وضعیت پیش اومده گفتم: چی کجا رفت ؟؟؟... نینو : باور کن همینجا بود😯 .....و بیشتر به سمت حفاظ دیوار خم شدم تا شاید بتونم ولپینا رو ببینم .... ریناروژ: کافیه دیگه....چیزی اونجا نیست...😕 ولپینا : دنبال من میگردید؟؟؟.... ریناروژ و نینو فورا به پشت سرشون نگاه میکنن و با صد ها نمونه توهمی از ولپینا روبه رو میشن..... ریناروژ: تو عقب بمون...من نابودشون میکنم.... نینو : اگه اونا توهم باشن نمیتونن بهم آسیب بزنن...پس منم کمک میکنم و یه میله فلزی که روی زمین افتاده بودو برداشتم و کنار ریناروژ ایستادم.... ریناروژ : از وفاداری نینو به خودم یه لبخند زدم و با هم به سمت توهمات ولپینا دوییدیم و شروع به نابود کردن و مبارزه با اونا کردیم...
ولپینا : این برای مدتی سرگرمشون میکنه....خیلی دلم میخواد چهرشونو وقتی که بفهمن من اصلا بین اون ولپینا های توهمی که دارن نابود میکنن نیستم... ببینم...😈😈 ......................................... لیدی باگ: الو...ریناروژ؟؟؟ ...الو...چرا قطع کرد ؟؟؟؟... کت نوار : هی ...مگه معجزه گر ریناروژ پیش خودشه؟؟؟.... من فکر میکردم معجزه گر هارو پیش خودت نگه میداری!!!!😐😐... لیدی باگ: خب...میدونی...من مجبور بودم هویتمو به یه نفر بگم...برای مواقعی که مشکلی پیش بیاد ...... کت نوار : و این یعنی اون هویت تورو میدونه .....تو هویتتو به ریناروژ گفتی ....اما چرا به من نمیگی؟؟؟؟☹☹ این واقعا منصفانه نیست ....من سال هاست باهات همکار و دوستم ....اما حتی نمیدونم تو واقعا کی هستی .... لیدی باگ : میخوای بدونی؟؟؟...
میخوای بدونی چرا باید هویتامون ازهم مخفی بمونه ؟؟؟.....باشه بهت میگم.....بانیکس بهم گفته.....اگه هویت همو بدونیم...عشقی که بینمون بوجود میاد .....دنیارو نابود میکنه...میفهمی؟؟؟..برای همینه که نباید هویت همو بدونیم ...... کت نوار : شکی که حرف های لیدی باگ بهم وارد کرد انگار منو بخودم آورد....که یادم بیاد من تمام این سال ها صبر کردم....نباید بزارم این موضوع که لیدی باگ هویتشو به یه نفر گفته در حالی که من هویتشو نمیدونم ....باعث ناراحتیم بشه.... میدونم که گفتن جمله《عشق بین ما 》 براش سخت بود....اما گفت تا به من بفهمونه اونقدارم نسبت بهم بی احساس نیست......... لیدی باگ باید از پاریس بره...... قهرمان ها وجود ندارن.....شما فقط یه مش آدم سودجو و دروغ گو هستید .....کسایی که اسن خود شوند قهرمان گذاشتن باید نابود بشن..... ( اینا کلماتی هستن که مردم در حالی که توی خیابون ها و کوچه ها رژه میرن به زبون میارن).....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مثل همیشه
میراکلس برنده میشه💞
داستان بسیار عالی
عالی آسمانی
عالی پرتقالی💙💗💕💓💟💜💘💝❣️❤️💙❣️❤️💞❣️💞❣️💓 💝💓❣️❤️ 💝💗
مرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی 🫀❤
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
لطف داری 😄
عالی بود
ممنونم 😄
عالی مثل همیشه
مرسی😍