سلام سلام دوست جونا اینم پارت بعدی تقدیم به شما
از زبان تینا : با جک حرف زدیم و قرار شد مرینت رو آزاد کنیم زنگ زدیم به آدرین گفتم ... از زبان آدرین : تینا بهم زنگ زد ( @ آدرین # تینا ) @ بله # مرینت رو کجا بیارم @ بله این آدرس ×××× # باشه @ اگه کلکی تو کارت باشه خیلی بد میبینی ها گفته باشم # کلکی نیست چون هیچ وقت فکر... از زبان آدرین : وسط حرفش قطع کردم چون حوصله حرف هاش رو نداشتم رفتیم جای قرار دیدم یه ماشین سیاه اومد مرینت رو از ماشین انداخت و سریع رفت رفتم دست پای مرینت رو باز کردم و وقتی چشم بندشو برداشتم منو دید سریع پرید تو ب.غ.ل.م منم از خدا خواسته محکم بغلش کردم دیدم تو بغلم داره گریه میکنه بهم گفت آدرین خودتی گفتم اره خودم نگران نباش عزیزم همه چی تموم شد چند دقیقه قبل از زبان مرینت : یک ماه از زمانی که من تو اون اتاق تاریک بودم میگذره و هنوز خبری از آدرین نیست شاید واقعا منو یادش رفته توی همین فکر ها بودم که در باز شد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
خیلی عالی
لطفاً بعدی را بزار
چندبار هم داستانت رو منتشر کردم ولی یادم رف بیام بخونمش😅😞
سلام😊
داستانت عالیه من تو ۱ساعت همشو خوندم🙃
میگم اگه دوس داری داداش بشی🙃🙃بهم بگو خیلی بانمک داستانت
پس چون داستانت بانمکه خودتم بانمکی دیگه😄
ممنونم ... اوکی ... من صدرا ام ۱۴ ساله .تو ؟
منم فرنوشا هستم ۱۳ سالمه
فالویی😁
سلام صدرا خوبی
عسلم مال ت روبیک
منم داستان میزارم تازه شروع کردم
سر بزن به دلستان من حتما
داستانت عالیه افرین👏👏
ادامه بده پارت بعد هم سریع بزار
ممنون😘
سلام عسل ممنون ... حتما داستانت رو مي خونم ...پارت بعد رو هم فردا میزارم فالوت هم کردم
می شه تو هم فالوم کنی
ناظر شدم بعدی رو بزار منتشر میکنم
ممنون دوست جون ... پارت بعد تو راهه
سلام خوبی منم داستان میزارم ولی نمیدونم چرا پارت 3 داستانم عدم خورده اگه میشه یه چک کن اگه مشکل نداشت تایید کن
ممنون میشم😘
اسم داستان ( عشقی سخت ) هست
اوک
سلام عزیزم داستانت عالی هست ادامه بده راستی داداش من میشی من داداش ندارم
حتما ... صدرا ام ۱۴ ساله . تو ؟
زهرا ۱۴ ساله
اکی من فالوت کردم
مرسی
عالیه تستت بعدی رم زود بزار
ممنون حتما
عالی بودددد ♥🤩🌹🌺
ممنون