سرنوشت ما و بی تی اس....پارت ۲😍

جینا تند تند و با تِتِه و پِتِه داشت حرف می زد که حرفشو قطع کردم و گفتم:جیییینا چته؟ جینا: شدی عین بچه گیت تا ولت می کردن با یه قلمبه رو سرت یا چند تا کبودی بر می گشتی😣😣 ببینم حالا چه جوری این جوری شد؟خوردی زمین؟ 😑😑😑😑. تو : نه بابا تصادف کردم . جینا: تتتتصادف کردی 😲😲😲😲😲😲 ..... ببینم حالاخوبی؟.تو: اوهوم آدم تصادفم کنه این جوری کنه.😍😍😍 جینا:حالت خوبه دختر چی میگی؟؟ راستی ببینم اون طرف چی شد؟؟ احتمالا جد و آبادشو آوردی جلو چشماش.. تو : نه بابا اصلا نتونستم ......یعنی اصلا نمی شد..... 😍فقط چند تا تیکه خوشمزه انداختم 😍😍😍😍.جینا: تیییکه خوشمزه ... طب نداری؟؟😞 جینا : بیا بریم بالا همچی واست تعریف می کنم ........

جینا: هااااااااااااا😲😲😲😲!!!چی میگی ؟ جمین؟ شماره😍😨😨!؟دخترحتما فکر کردن به جیمین تو این چند سال رو مخت تاثیر گذاشته😂چی زدی؟😂😂 تو:نخیرم😑😑😑😐😐همونی که تو زدی 😏😏دروغم کجا بوده دختر؟؟؟ جینا : یعنی واقعا راست میگی😍😍😍😍😕😲😕😕😕😕😲😲😲😲 تو:راستی جینا یه زنگ بزن به هانا و حنانه و همچی براشون بگو حتما الان فکر می کنن ولشون کردم و رفتم خوش گذرونی...من که می رم استراحت کنم خیلی خسته شدم. جینا: نه که نرفتی...😏😏. تو : جییییینا 😲ساکت شو. جینا:😂باشه فقط قضیه ی جیمین براشون بگم .تو: نه فعلا اونوقت یکی باید هانا رو جمع و جور کنه.😄

(از زبان بی تی اس) جیمین:سلاااااام بچه ها😁😁😁 جین:سلام ببینم تا الان کجا بودی؟😑😡😡😡😡نامجون: آره راست میگه چرا گوشیتو جواب نمی دادی؟😡😡😡. (نمونه یک پدر و مادر ایرانی😂😂😂)جیمین :خوب خوب صبر کنید الان همه چیو می گم. صبح که رفته بودم بیگ هیت................😥😥. V :واوو ببینم پسر کسی نفهمید، رسانه هاا....حرفشوقطع کردم و گفتم :نه دختره خودشم راضی نبود و گفت که زود تر از اونجا ببرمش..بچه ها دختره آرمی ایرانی بود.. تهیونگ: اوووویسس.نامجون:خوب ببینم دختره چیزیش نشد. جیمین:دستش شکست😑😑. شوگا:خوب پس مهم نیست. جیمین: شوگاااا این واقعا مهم نیست.شوگا:😁😁😁چرا بابا خیلی مهمه. جیمین:😏😏.جین: خوب خوب دیگه تمومش کنید خیلی گشنمه می رم شام رو بیارم .. بچه ها پاشید میز شام آماده کنید. جیهوپ:ببینم جیمین آرزو داری از مبایلت😕😕پاشوبیا سر میز. جیمین: نهنه😅اومدم😣😣

تو:جیناااا مبایل منو بیار داره زنگ می خوره. جینا:باششششه یگانست تو: الو...یگانه :الو...الو😲حانی ..خوبی؟ چرایه دفعه دیگه جواب ندادی🤔🤔هرچی به مبایلت ......حرفشو قطع کردم و گفتم :😍😍سلام یگان عاشقتم اگه اون موقع زنگ نمی زدی منم با جمین تصادف نمی کردم.....😍😍😍😍😍. یگانه:چیییی؟😰😰چی میگی تصصصصصادف 😲😲ببینم من ز..ن..گ..ز..د..متو تصادف کردی😲😲 تو:یگاااان یگاااااااان وایساا به خدا هیچی نشده تازه من مدیون تو ام😃😃وایسا الان همچی وایت میگم🗣🗣🗣🗣🗣🗣🗣🗣. یگانه: اوووووو دختر😯😯😃😅😅😅😅😍چه شانسی دختررر 😍چه وضع باحالی😂😂😂😂 تو: یگان ببینم کی به کی می گه وضع باحال..😂ببینم که بود تو مهمونی پاشنه کفشش شکست پرت شد رو آقای دنی...😂😂😂😂یگان: 😫😫😫😫😬😬😥😥😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲😲نگووووووووو تو:چرا نگم تو پاشنه کفشتو از دست دادی من دستم شکست😑😆 یگان:ببخشید اگه زنگ نمی زدم دست نمی شکست😣😣 تو: نگو اگه زنگ نمی زدی من به آرزوم نمی رسیدم 😍😍خوب باشه حالا ببینم آمریکایی؟ یگان:😁آره آمریکا ام.حانی من باید برم مدیریت کارم داره. تو:باشه برو برو پیش دنی جونت 😆😆😆 یگان:😂😂😂باشه بای

جینا: حانی حانی. تو:چیه؟چی شده؟ .جینا:هانا و حنانه تو بیگ هیت جزوه اون ۱۶ نفر شدن . تو:واقعا راست میگی. جینا:آره تو:خوب خداروشکر تحمل گریه و ناله رو نداشتم همینطوری فکرم درگیر هست دیگه حوصله گریه و زاری نداشتم. جینا :خوببب بایدم فکرت درگیر باشه درگیر جمین نباشه درگیر کی باشه😂😊😌😌😌 . تو: وای واییییی بسه جینا خسته نشدی 😣😣😣 .جینا:نه😄😄😄😄

(از زبان بی تی اس) تهیونگ:ببینم جیمین چشه؟ چرا خیره شده به مبایلش؟. شوگا:نمی دونم یه چیزیش هست🤔🤔 کوک:خسته نباشی ما هم می دونیم یه چیزیش هست . تهیونگ:جیمین چت شده؟ جیمین:ها؟چی؟آها هیچی مهم نیست. تهیونگ : مطمئنی چیز مهمی نیست؟ جیمین: آاآره آره راستی بچه ها باید فردا اول بریم بیگ هیت؟ تهیونگ : آره باید با اون ۱۶ نفر یه دیداری داشته باشیم . جیمین: باشه من می رم بخوابم☺ جیهوپ:بچه ها بحث رو عوض کرد ها😃😂😂 . کوک: یعنی داری غیر مستقیم میگی به قضیه امروز و اون دختره ربط داره؟ جیهوب: اره فکر کنم یه جورایی شوگا: من رفتم بخوام🤗

تو: جینا ببینم می یای یه سر بریم بیگ هیت می خوام برم پیش دخترا. دیروز همچی براشون گفتی؟ جینا : اوهوم حتما می یام . جینا: باشه پس من برم آماده بشم. سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم. (ما جلوی بیگ هیت) نگهبان: متاسفم نمی تونم راتون بدم. تو:ما همراه هستیم چطور نمی تونی؟ نگهبان: آها ببخشید ببخشید کارتتون ببینم. تو: کارتمو نشون دادم . انقدر هول شده بود یادش رفت از جینا هم کارت بخواد اگر می خواست خوب جینا نمی تونست بیاد تو😊😊 جینا: واو دختر چه خوبه اینجا تو: اوهوم😏 جینا : ببینم می تونم اینجا بی تی اس رو ببینم😍اخه بچه ها گفتن امروز بی تی اس قرار یه خورده براشون نکته هارو بگه. تو: اوممم ب..ی.تی اس ای...ن..جان😓😓😓 ؟؟ جینا: اره چیه ترسیدی دوباره باهم روبه رو شید😂😂😂 تو: نخیر 😐. جینا: اا حانی اونجا عکر سالن اجتماعاتشون باشه بیا بیااااا بریم. تو: جینا داشت باسرعت به من نگاه می کرد و می رفت که یک دفعه😖😖😖😨😨😨😨😨😨😨😨😨

که...😶😶😶خورد ب..ه.به جو..نگ کوک....😲😲😲 کوک:آخخخخ دختر چته؟ جینا آروم سرشو می یاره بالا میگه:ک..وو...گی . کوگی😲😲😓😓 .جونگ کوک: چی؟ چی گفتی😐😐من من گوشتم که بهم میگی کوگی 😒😒😒😒 جینا: اوووو😫😫😫ببخشید بب..خ..شید منظورم کوکی بود.😥😣😣😣 جونگ کوک: ببینمت .. چه کیوتی باشه بخشیدم😂😂 یهو بقیه اعضاهم اومدن جیمین : او او ...اون دختره . تهیونگ: چته؟ کیو میگی .مگه می شناسیش . جیمین : آره همون دخترس که دیروز باش تصادف کردم بیاید بیاید بریم جلو. جیمین: اا سلام حالت بهتره ، دست درد نمی کنه ؟ خوبی؟ . تو: سلام آقای جیمین.. اآ آ آ آره حالم خوبه😓😓. جیمین:آها خوب شد پس . ببینم اینجا چه خبره کوک ؟؟؟. بزار معرفی کنم همون دختری که دیروز باهاش تصادف کردم.

خورددددد به ک..و ک جونگ کوک:آخخخ چته دختر؟ جیناآروم سرشو می یاره بالا و میگه: کککک..ووووگی کوگی😲😲 جونگ کوک: چی؟😐چی گفتی مگه من گوشتم که بهم میگی کوگی😑😑 جینا: اووو نه نه ببخشید ببخشید منظورم کوکی بوووود.😶😶 کوک:باشه بخشیدم کیوت 😂😂😂 جیمین: ااا اوون دختره. جیهوپ: کی ؟ چی؟ می شناسیش؟ جیمین: آره همون دخترس که دیروز باهاش تصادف کردم بیاید بیاید بریم جلو . جیمین: اا سلام حالت بهتره؟ دستت درد نمی کنه؟؟ تو: سلام آقای جیمین آاااارره بهترم ممنون. جیمین: خوب پس خوب شد بگو ببینم کوکی اینجا چه خبره؟ ؟ راستی بزار معرفی کنم همون دختری که دیروز باهاش تصادف کردم. کوک: اووو پس شما همون دختری هستین که دیروز فکر جیمین مارو........جیمین زد بهش گفت :هییییسسس . بعد یه لبخند ملیح به من زد. جیمین: خوب ببینم نگفتی اینجا چه خبره؟

کوک: هیچی این خانم کیوت لطف کردن محکم خوردن به من 😏😏 جیمین: خوب خوب وایسا ببینم😂😂😂اسمت چی بود؟ تو: مم ..ن حانیه. جیمین: آها ببینم حانیه این خواهر تو فکر کنم مثل خودت سر به هواست . تو: نخیرم دختر خالمه آقای جیمین تا کی می خوای اینو بگی تصادف دیروز یه اتفاق بود😐😐. جیمین: باشه بابا باشه شوخی کردم اونجوری نگاه نکن. نامجون: خوب خوب خانما خوشحال شدیم ما دیگه باید بریم. جیهوپ: یکی جیمین از اوناجا بکنه😑😑. کوک : خوب خوشحال شدم از دیدنتون .جینا: واقعا😍. کوک: چی؟ چیو واقعا🤔 . جینا: هییییچی گفتم منم خیلی خوشحال شدم. جیمین : ببینم حانیه چه جوری اومدی اینجا؟ ؟ تو:اوم ما همراهیم اومدیم پیش دوستامون.دوقلو هستن. شوگا:اوو اون دوقلو ها که صداشون خوب بود مخصوصا اون یکی اسمش چییی بود... هاااا.. هااا تو: ببخشید آقای شوگا احیانا هانا نبود. شوگا: آره همون بود. جین: اما صدای اون یکی بهتر بودا😊 نامجون : خوب خانما ما باید بریم . جیمینننننننن و کووووووک بیاید . جیمین: باشه برید اومدم.حانیه دیگه بهم نگو آقای جیمین با جیمین راحت ترم.. باشه؟ تو : باااااااششششه😶😶 . جیمین : راستی مراقب خودت باش . تو: ممم...ن من 😮 جیمین: بله تو من برم نامجون کامو می کنه.