Jimin my love🐾🖤

به مناسبت تولد جیمین اینو مینویسم و کلا دو پارت داره ولی اگه استقبال بشه زیاد ترش میکنم🐾🖤

های من کیم ا.تم برای معرفیم باید بگم من دو ساله به عنوان پولدار ترین زن جهان شناخته شدم امروزم یه حراج بود در مورد گنج های مدیترانه و من از بچگی تا الان عاشق دریا بودم واسه همین شرکت کردم رفتم تلفن پایین پیشه پاتریک پاتریک خرچنگمه

بهش غذا دادم و ازش خواستم با اجوما مهربونم باشه بعدم ررفتم سوار بوگاتی شیرونم شدم استایلم رو اون بالا میبینین (می‌دونم عکسه رزیه ولی لباس مربوط به یه برند خاصه و من تنونستم تو تن یه مانکن دیگه پیداش کنم بازم ساری)

راه افتادم سمط گالری وارد شدم گرداننده گالری روی سن اومد و گفت امشب یه سورپرایز هم داریم که ازش تو دنیا یه دونه کشف شده و الان اینجا به صورت فوق‌العاده داره فوش میرم ولی براین اخره کاره از اول تا اخر کار حواسم به هیچی نبود و زهنم درگیر بود که چی می‌تونه باشه نوبت اون سورپرایز شد

نوبت سورپرایز شد یا باکس شیشه ای بزرگ اورتن و روش یه پارچه بود زن مسن پارچه رو کشید و یه موجودی شبیه پری دریایی اونجا بود زن شروع کرد توضیح دادن اون موجود زن: همون طور که می بینین این موجود یک نوع از پری دریاییه که همتا نداره ما پس از ازمایش های فراوان روش متوجه شدیم که جنسیتش مذکر و بیست سال سن داره به بقیه حرفش توجه نکردم فقط توجهم رو اون الهه دریایی بود بینهایت زیبا بود موهای حالت دارش سرخ رنگ بود و چشم های فندوقیش ادما رو جذب میکرد

با اینکه رو تنش بخاطر آزمایش ها پر از زخم و جراحت بود ولی بازم زیبا به تمام معنی بود زن مسن: قیمت پیشنهادی این مناظره 700/000/000 میلیون دلاره یهو اون مین عوضی دستشو برد بالا و گفت:780/000/000میلیون دلار خونم به جوش اومد اون پسرک الدنگ موجودات خاص رو می‌خرید و تاکسیدرمی میکرد و من نمیتونستم اجازه بدم با اون پری دریایی هم اون کارو کنه دستم و بردم بالا و گفتم:900/000/000 میلیون دلار

کلی منو مین باهم مشاجره و مناظره کردیم و تهش من گفتم 120/000/000/000 میلیارد دلار همه ساکت شدن و اون مین عوضی هم ضایع کردم قرار شد اونو به محل زندگیم بیارن فعلا تا بعد از تصمیمات مهم برای اونم تصمیم بگیرم رفتم شرکت و کارامو و کردم شب رفتم خونه وارد خونه شدم(گایز‌ خونش مثل یه خونس که دور تا دورش آکواریومه و پر از ماهی ها و کوسه های مختلفه ) تو راه رو قدم میزدم وارد اتاقم شد اونجا جایی بود که اون پری رو تو اکواریموش گذاشته بودن وارد شدم و دیدم

بردنش خونم منم رفتم سمط شرکتمو کرامو کردم و برگشتم خونه خونم شبیه یه خونس که دور تا دورش آکواریومه رفتم تو وارد اتاقم شدم جایی که اون فرشته کیوت و نگه داشته بودم

یهو دیدم لبه اکواریوم نشسته بود و گریه می کرد وقتی اشکاش بین زمین و هوا بود تبدیل به مروارید میشدن و کل کف اتاقم از مروارید پر بود رفتم لبه تختم نیستم و پرسیدم :سلام اوف اسم من ا.ت هست اسم تو چیه پری:جیمین ولی دیگه با تو صحبت نمی‌کنم تو میخای منو اذیت کنییییییییی

ا.ت:چیییی من حتی ازارم به مورچه هم نرسیده تازه تو خیلی کیوتی دلم نمیاد ببین من فقط تورو گرفتم که دسته اون پیرمرد و پسرش نیوفتی چون اونا واقعا اذیتت میکردن به هر حال من کاریت ندارم و فقط میخام حالت بهتره بشه و بعدش میری خونتون گولوی در خونم دریاس چون خونه من نصف صاحلو گرفته به هر حال هروقت خواستی بعد از خوب شدنت میتونی بری جیمین:نمیدونم باشه⁦❤️⁩