سلام اینم پارت شانزدهم
مرینت🗣:جوری که کسی نفهمه رفتم توی زیر زمین و یه گوشه ای که لایلا منو رو نبینه قایم شدم لایلا آن دکمه رو زد و گفت که تا ۵دقیقه دیگر همتون میرید رو هوا که جکسون گفت مرینت حالا خودت رو نشون بده گفتم باشه و رفتم جلو چون لایلا پشتش به من بود من رو ندید
گفتم اما من نمی زارم که برگشت پریدم پشتش و چند تا مشت بهش زدم که افتاد آن ور تر من هم از فرصت استفاده کردم و رفتم سمت بمب و داشتم حکش می کردم که لایلا منو گرفت و آنور انداخت و رفت سمت بمب
تا اومد دست به بمب بزنه رفتم و با کلی مشت و لگد انداختمش زمین رفتم سمت بمب و آن دکمه که برای خاموش شدنش بود رو خاموش کردم لایلا آمد سمت منم کم نیاوردم و تا خورد زدمش و با چند تا وسیله لایلا رو بستم و به جکسون گفتم که کارم تمام شده است
و با خودم لایلا رو از زیر زمین بیرون آوردم لایلا همش تقلا می کرد و حرف می زد همه دهانشان باز مانده بود و چشماشون داشت از حدقه میزد بیرون که جکسون چند تا از مامور ها اومدن توی مدرسه کلی هم تک تیرانداز دوروبر مدرسه و روی پشتمان مدرسه آماده بودند تا لایلا یا هر کسی کاری کند تا بزننش
مدیر داماکلیس آمد و جکسون به مامور ها علامت داد تا لایلا را از من بگیرند و با خودشان ببرند آنها هم همین کار را کردند من رفتم جلوتر جوری که بین جکسون و مدیر بودم که هر دوتایشان به طرفم آمدند و منو جکسون و مدیر به هم سلام کردیم و مدیر گفت میشه بپرسم شما کی هستید؟جکسون کارت عضویت اش را جلوی مدیر گرفت و گفت جانی جکسون هستم یک مامور مخفی از سازمانOSS مدیر گفت خوش بختم جکسون گفت حتما برایتان همه چیز رو توضیح می دهیم و مدیر گفت بله حتما بفرمائید از این طرف...
خب عزیزان منتظر پارت بعد باشید لایک و کامنت یادتان باشد بدرود✌🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عزیزان لطفا منو رو به دوستانتان معرفی کنید داستان مرینت سوان فصلی نیست اما تا پارت ۳۰ یا بیشتر ادامه دارد
عالی بود
ممنونم عزیزم