
سلام عزیزان من پارت ۴٠را گداشتم اما چهار روز هست که منتشر نشده
م:مدرسه تموم شد و رفتم خونه دلسا: سلام عزیزدلم خسته نباشی م: ممنونم همچنین دلسا: عزیزم من ناهار خوزدم پدرت هم نمیاد به آتی بگو برات غذا بزاره م: چشم آتی... آتی! آتی: جانم خانم م: لطفا ناهار منو حاضر کن آتی: چشم دلسا:مرینت برنامت برای بعد از ظهر چیه؟ م: کلاس کونگ فو دارم چطور؟ دلسا: اخه بعد از ظهر منو امیلی می خوایم بریم پاساژ گفتم تو هم باهامون بیای م: اول از همه کع کلاس دارم دومنً تو خودت می دونی که من از این چیزا حالم بهم می خوره دلسا: خب باشه نیا (✌🏻داخل اتاق مرینت)
تیکی: مرینت امروز چندم هست؟ م: ۲۵سپتامبر چطور؟ ت: اخه هفته بعد تولد تیرکس هست م: اهان پس پیشاپیش تولدش مبارک ت: ممنونم راستی مرینت میشه به بچه ها بگی که اجازه بدن اون شب که تولد تیرکس هست کوامی ها برن توی جعبه معجزه گر ها؟ م: خب باشه یه پیم به همه میدم امر دیگه؟ ت: هیچی ممنونم م: خواهش (✌🏻خب بریم به بعد از ظهر بعد از اینکه کلاس مرینت تموم میشه) م: داخل ماشین بودم که دیدم موبایل گرام زنگ زد (✌🏻گرام راننده هست) و گفت باشه م: کی بود؟ گ: مادرتون بودن گفتن سریع برم دنبالشون م: باشه برو گ: چشم...
(✌🏻پارت۴۱) م🗣:رسیدیم دم یک پاساژ که مادرم و خاله امیلی سوار ماشین شدند و صندلی جلو هم آدرین نشست تعجب کردم یعنی آدرین با مادرم اینا رفته پاساژ گردی؟ م: سلام مادر سلام خاله املی: سلام خاله جان خوبی عزیزم؟ م: ممنون شما خوبین؟ آدرین: سلام مرینت خوبی؟ م: سلام ممنونم دلسا: مرینت عزیزم امشب مهمان داریم خالت اینا میان خونمون م: وای خیلی خوشحال شدم (✌🏻رسیدن خونه مرینت شون مرینتو آدرین رفتند تو اتاق مرینت) آدرین: واو مرینت چقدر اتاقت باحال هست
م: ممنونم آدرین ببخشید من تکالیف مدرسه رو انجام ندادم مشکلی نداری الان انجام بدم؟ آ: نه اگر کمک خواستی بهم بگو چون من همش رو نوشتم (✌🏻خب عزیزان بریم فردا توی مدرسه آخرین زنگ تفریح) جولیکا: بچه ها یادتون نره ها بعد مدرسه بیاید خونه ما همه: باشه میایم لوکا: ممنون راستی مرینت تو هم میای؟ م: نمیدونم چون باید از مادرم اجازه بگیرم... کیم: ای بابا آدرین کم بود مرینت هم اضافه شد م:.. اما من مادرم همیشه اجازه میده اما ممکن هست که مثلا مهمانی دعوت داشته باشیم یا خودمان مهمان داشته باشیم به خاطر همین همیشه ازش اجازه می گیرم
مکس: آهان اینجوری که مرینت گفت به احتمال ۹۸٪مادر مرینت اجازه میده نیتن: این خیلی خوب هست (✌🏻بعد از ظهر در خانه لوکاشون البته کشتیشون) م: سلام به همگی همه: سلام مرینت جولیکا: مادر این دوست جدید مرینت هست کاپیتان(مادر جولیکا): واو سلام عزیزم جولیکا چقدر اسمش و خودش شبیه اون یکی دوستت هست لوکا: بله مادر خیلی شبیهن اما تفاوت هایی هم دارن جگد: حالا اینا رو ولش کنید من باید جایی برم لطفا شروع کنید لوکا چشم پدر (✌🏻عزیزان این کنسرت مثل دفعات قبلی که آدرین پیانو میزد لوکا گیتار و روز می خوند و بقیه همین جوری هست بعد از آهنگ همه دست زدند) م: من عاشق موسیقی هستم البته خودم هم مقداری ساز نوازی میکنم (✌🏻لوکا گیتارش رو جلوی مرینت گرفت) لوکا: خب بزن ببینم چجوری می زنی م: نه من به اندازه شما ها بلد نیستم بد می زنم جو: اشکال نداره تو بزن
م:خب باشه (✌🏻مرینت شروع کرد یکی از سخترین و البته زیبا ترین آهنگ های گجد رو به زدن بعد از آهنگ) لوکا: واو مرینت چرا گفتی بلد نیستی من که این همه بلدم این آهنگ رو تاحالا نتونستم بزنم بعد تو به ابن قشنگی زدی گجد: مرینت براوو عالی بود عالی (✌🏻عزیزان همه مرینت رو تشویق کردند... خب عزیزان برای اینکه پارت بعد رو بزارم ۱٠تا کامنت ۱٠تا هم لایک و دیدن این تستم) بدرود✌🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
و خیلی هیجان انگیز
عالی بود
سلام عزیزان من مرینت سوان 42را قبل عید گذاشتم و هنوز توی برسی هست
♡♡♡♡☆
لطفا بعدی رو زود تر بزار
ممنون
عالی بود