سلام اینم رمان جدید 😁 امیدارم خوشتون بیاد ❤ لایک و کامنت بزارید 😉
داشتم تو خیابون رانندگی میکردم که یک لحظه گوشیم زنگ خورد و من هواسم پرت شد 😯 ای خاک هفت عالم 😩 تصادف کردم به یک ماشین زدم 😐 راننده ماشین : خانم محترم مگه کور تشریف دارید ماشین به این بزرگی رو نمیبینید 😒 مرینت : ببخشید آقا ، یک لحظه هواسم پرت شد 😟 آقا طلبکاره : اگه با همین هواس پرتی میخوایید رانندگی کنید که نصف ملت رو به کشتن میدید و نصف دیگه رو ماشین هاشون رو داغون 😡 مرینت : من معذرت خواهی کردم ، خسارت هم میدیم 😐 آقا طلبکاره : اوفففف ، من باید در عرض ۱۰ دقیقه دیگه رسیده باشم و به خاطر تو دیر دیر میرسم😩 مرینت : ماشین از کار افتاده 😰 آقا طلبکاره : بله😑 مرینت : ماشین من هنوز کار میکنه میخواید با ماشین من برید 😯 آقا طلبکاره : بله دیگه ماشین شما از جلو ضرب دیده ولی این از عقب و به موتور آسیب رسیده 😬 (با سرعت بالا خانم تصادف کرده من موندم اگه این کیسه فرمون نبود چجوری این آقا زنده میموند😐) عکس این صفحه مرینت😍
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
عالیه خیلی خوشم اومد عکسی که برای خواهر مرینت گذاشتی استاره؟
خواهر مرینت استار😆😆😆😆😆😆😆داستانت عالیه😘🌈
اره😀😀ممنون😁😁😁
فک کنم خیلی استارو دوست داری🙄
من عاشق استارم 😍😍😍😍
عالی بود بعدی
در حال برسی هست 😁
عالی بود خواندم
امروز پارت بعدی رو میزارم😁
من نوشتم اما برسی نشده😟😒
عالی بود
مچکرم 😉
عالی بود
مرسی 😀
❤❤
خیلی خیلی عالی😐😐
😘😘😘😘😘
خیلی عالی😍😘😘😘
❤❤❤❤
عالی
مرسی 😁