
سلام بریم برای ادامه داستان
آ:خب برای چی نمی خوای هوییت و را به کسی بگی؟ م:خب گفتم که دلیل دارم تو هم فردا بیا به این آدرس 🐞تیکی اسپات آن🐞آ:خب الان کجا میری؟ م:می خوام برم معجزه گر ها را پخش کنم آ:خب باشه پس فردا می بینمت راستی به پدر و مادرت هم میگم که خوابیدی م:باشه ممنونم آلیا تو خیلی دوست خوبی هستی فعلا ✌🏻خب عزیزان مرینت رفت و به همه هم کلاسی هایش میراکلس داد و ساعت و آدرس آنجا را داد بهشون راستی ل ک یعنی لیدی باگ
م:وای تیکی چقدر خسته شدم بالاخره تمام شد از پله ها پایین رفتم که مادرم گفت به موقع آمدی الان می خواستم بیام صدات بزنم من هم شامم ر ا خوردم و به اتاقم رفتم و روی تختم خوابیدم صبح با صدای گوشیم از خواب بلند شدم و رفتم به سمت مدرسه که لایلا را دیدم
سعی کردم آرام باشم و کاری به کارش نداشته باشم که یهو رز که پیش لایلا بود صدام کرد تا پبششون بروم من هم کنجکاو شدم و رفتم میلن:لایلا تو واقعا خیلی شجاع هستی تو تونستی از دست ۱۰ تا مرد هیکلی فرار کنی هیچیت هم نشد م🗣:داشتم از عصبانیت میمردم که جکسون در گوشم که مرینت آروم آروم باشه فقط صبر داشته باش تو اون و آخر می کشی با حرف های جکسون آروم شدم و رو به لایلا کردم و با لبخند به لایلا گفتم:واو لایلا میلن راست میگه تو از دست ۱۰ مرد هیکلی فرار کردی بدون اینکه صدمه ببینی تو واقعا فوق العاده ای
به لایلا و بقیه که داشتن سوالی نگاهم می کردن🤨🤔گفتم خب چی راست میگم دیگه اگر لایلا جای لیدی باگ بود شک ندارم که تا الان هاک ماث را شکست داده بودی. لایلا که هنوز توی شک و تردید بود گفت ممنونم مرینت نظر لطفت هست که آدرین وسط حرفش پرید و گفت آدرین:وقتی دیدم که مرینت این جوری درباره لیدی میگه عصبانی شدم و گفتم هه مرینت تو چجوری می توانی لیدی باگ را کمتر از لایلا ببینی م:خب آدرین اگر کمی فکر کنی می توانی بفهمی که نظر من درست هست لایلا اینقدر خوب بلده که دروغ بگه و نقشه بکشه و آدم ها رو فریب بده که تا الان می تونست هاک ماث را شکست بده اما خب لیدی باگ نه دروغ میگه نه آدم ها رو فریب میده نه مثل لایلا از این جور نقشه ها بکشه آدرین که منظورم را فهمیده بود عصبانیتش فرو کش کرد و گفت آو از این نظر تا حالا کسی بهش نگاه نکرده بود
که زنگ خورد و رفتیم سر کلاس ✌🏻خب عزیزان میریم به ساعت ۶ بعدازظهر که همه ابر قهرمان ها به آدرسی که مرینت بهشون داده بود آمدند) ل:سلام به همه امیدوارم که خوب باشید ک:مای لیدی اینجا دیگه کجاست🤨 ل:پایگاه مون همه:پایگاهمون🤨🤨 ل:آره پایگاهمون هست از این به بعد تمام قرار هامون اینجا هست معجزه گر ها هم اینجا نگهداری می کنیم و هر وقت خواستید اینجا بیاییم باید خیلی مراقب باشیم که کسی دنبالمان نکند خب حالا بیاید به داخل و...
خب عزیزان این پارت هم تمام شد لایک و کامنت یادتان باشد بدرود✌🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)