قسمت سوم هیجانی
بیل : بولار فعلا حمله نکن چون اول میخوام با اون دختر معامله بکنم شاید به من پیوست بیل پیش کلر میره.کلر:ت..و تو چی هستی موجود لعنتی بیل:من بیل سایفر هستم. تو هم کلر یونیز هستی با من دست بده دختر تا ولت کنم تو که نمیخوای تجربه ی کابوسای مورگانا دوباره برگرده میخوای.کلر:اصلا و ابدا من میدونم که تو میخوای توی بدن من میای پس ازازوس کینختون (وردی که کلر برای به دست اودن عصاش میخونه)
بیل:باشه دختر جون ولی درباره ی این مذاکره به هیچکس هیچی نگو.نقشه ی بیل:بیل میخواد بولار به قصر حمله کنه و وقتی حواس بقیه پرت جنگه کلر رو بدزده.بیل:خیلی خوب بولار و فرقه این عملیات رو شروع کنین. بولار به قصر حمله میکنه.جیم:چی بولار اما تو که مرده بودی.بولار:از بیل سایفر تشکر کن.
ماه:نیروی سلطنتی.استار:مشت رنگین کمونی.اکلیپسا:پروانه های گوشت خوار.هیزدروکس و مرلین هم یه جادو میزنن بولار پرت میشه تا خواست بلند بشه دیپر:به خاطر شکوه مرلین روز تحت فرمان من است. و با شمشیرش بولار رو زخمی میکنه یهو وقتی کسی حواسش نبود فرقه یه بشکن میزنه و کلر بیهوش میشه بعد کلر رو پیش بیل میبره.بیل:بولار برگرد.بولار:هرچی شما بگین قربان و بایه تلپورت پیش بیل بر میگرده
بیل:اون دختر رو ببندید.کلر بهوش اومد سعی کرد به بیل حمله کنه اما نتونست.کلر:ازازوس کینختون.بیل:اینجا جادوی سیاهی وجود نداره ببین دختر فقط با من دست بده تا ازاد بشی.کلر:هیچوقت اینکارو نمیکنم.بیل:ببرینش به دستگاه تنفس بعد کلر رو به یه دستگاهی بستن که نمیذاشت ادم نفس بکشه. که یهو کلر بیهوش شد.ویل:ای بیل احمق اونا برای نجات این دختر هر کاری میکنن ما نابود میشیم بیل:حرف نزن موجود ابی و بعد یه طلسم به ویل زد.بیل:تو یه نیمه سایفری.جیل و کیل بیل و ویل رو جدا کردن
پیش قهرمان ها....همه براشون عجیب بود که کلر کجاست که یهو استار:من میتونم با چشم همه بینم کلر رو ببینم. استار: فضول فضول فضولی چشم همه بین رو به من بده (ورد احضار چشم همه بین) اما چشم همه بین احضار نشد.استار:جایی که کلر هست ضد چشم همه بینه نمیتونم ببینمش.بیل:باید برم توی ذهن اون دختر.بعد بیل میره توی ذهن کلر و اونو تحت کنترل میگیره
بیکلر(اسم ترکیبی بیل و کلر)میره پیش بقیه و میگه:رفته بودم یه ذره چرخ بزنم که یهو دیپر میگه:اون کلر نیست بیل تسخیرش کرده به مردمکاش نگاه کنین دیپر ادامه میده:به خاطر شکوه مرلین روز تحت فرمان من است.بیکلر:خیلی وقت بود ندیده بودمت درخت کاج سمج دیپر.ازازوس کینختون دیپر:تو توی بدن کلر ضعیفتری..بیکلر:نه پسر این دختر قدرتش حتی از منم بیشتره چون جادوی سیاه داره هاهاهاهاهاهاها
همه سعی میکردن بیکلر رو بزنن اما نمیتونستن.بیل تو فکرش میگه:این دختر براشون خیلی مهمه شاید بتونم یه کارایی بکنم.بعدش بیکلر جنگ وتموم میکنه و میگه: tizascopintho kalcao vankino . یهو یه عالمه گردباد سیاه دور بیکلر میاد بیکلر:تسلیم بشین واگرنه جادوی سیاه این دختر رو میکشه.یهو مورگانا یه وردی میخونه و میره توی ذهن بیکلر بیل اونجا بود مورگانا قدرت خودش رو زیاد میکنه میگه:از ذهن این دختر بیا بیرون بیل سایفر(این کلمات رو وارونه بخونین)بیل سایفر بهت هشدار میدم اگه از ذهن این دختر بیرون نیای میمیری بیل:باشه باشه اروم باش خانم پیر بعدا توی پایان دنیا همدیگر رو میبینیم و بیل میره
کلر میفته پایین جیم اونو بغل میکنه و میبره توی قصر...بیل:اون گروه خیلی قوین باید یه معالمه ای بکنم بعد توی چشمش کسی نمیفته جز مارکو...
پایان قسمت سوم
بای بای دوستون دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلیییی باحال فقط یه چیزی به نظر من از غول کش ها کم عکس بزار اگه میزاری هر سه عکس رو ترکیب کن چون وقتی عکس ترول هانترز رو میزاری خیلی تعداد بازدید کنندگان کم میشه ولی وقتی عکس استار یا ابشار جاذبه رو میزاری بازدید کننده ها زیاد میشه
عالی بود
بدبخت مارکو
ولی من گیج شدم حتما به خاطر اینه که تا حالا فیلم شکارچیان ترول رو ندیدم
حتما برو ببین