من و بی تی اس

توی این داستان شما به کره میرید و.....

گوشیم زنگ زد قطعش کردن و خوابیدم این دفعه مامانم صدام کرد .... (اسم شما) بیا پایین صبونه بخور بیدار شدم و دست و صورتم و شستم صبونه خوردم و لباس عوض کردم یه مانتو کرم جولو باز و شال مشکی یه جین یخی هم پوشیدم چمدونمو برداشتم برای بار اخر مامان و بابامو بوسیدم اشک تو چشاشون جمع شده بود

ازشون خدافظی کردم و رفتم بیرون سارا و ماشینشو دم در دیدم سارا:بپر بالا من:اول سلام بعد کلام. سارا:اههه خیل خب باو سلام حالا بدو بیا دیرت شد من:اومدم اومدم! سارا رسوندم فرودگاه با کلی گریه ازش خداحافظی کردم وارد هواپیما شدم هدفون و گذاشتم و خوابم برد بیدار که شدم دیدم رسیدم!!!!!! رسیدم شهر رویاهام! سئول! از هواپیما پیاده شدم شالم افتاد ولی توجهی بهش نکردم تو ایران نبودم ک یه تاکسی گرفتم رفتم هتل فردا میرم دنبال اجاره خونه

**فردا** بلخره بعد کلی گشتن یه خونه خوب پیدا کردم وسایلمو بردم اونجا خودمو انداختم رو تخت و در جا خوابم برد بیدار که شدم اماده شدم یه شلوار مشکی و یه بولز نیم تنه سفید پوشیدم موهامو دنب اسبی بستم و کفش ورزشی پوشیدم ساک مشکیمم برداشتم و از خونه زدم بیرون

رسیدم..... روی تابلو بزرگ نوشته بود وای جی با هیجان رفتم تو داشتم میدویدم که یه دختر درست با سرعت من داشت میومد تو شکمم! خوردیم بهم! اخ اون:حالت خوبه؟ من:اره فک کنم.... اون:من استیسی عم من که تا اون موقع به قیافش نگا نکرده بودم با شنیدن اسمش تعجب کردم! بهش نگاه کردم شبیه کره ایا نبود! مو های طلایی بلند و چشای سبز داشت من:منم.... ام ولی خب اسم استیجم روزالینه اها شبیه حره ایا نیستی اهل کجایی؟ استیسی:من اهل آمریکام توام مث کره ایا نیستی تو اهل کجایی؟ من:اهل ایرانم:) (کل صحب های اینجا و کل این داستان بجز اولا مثلا کره ایه) استیسی:چه جالب انقد گرم صحبت بودم زمانو فراموش کردم من باید برم! بعد سریع رفتم از یکی که اونجا کار میکردم پرسیدم: ببخشید اتاق کار اموزان کجاست؟؟؟ اون:این راهرو رو مستقیم برو بعد بپیچ سمت چپ من:اها ممنون رفتم تو اتاق عه استیسی هم اونجا بود و کلی افردا دیگه

یه جای خالی کنار استیسی بود اونجا نشستم یه خانم داشت حرف میزد خانمه:روز بخیر اگر اینجا هستید رویای دیبو رو دارید اما بدونید اسون نخواهد بود موفقیت سخت به دست میاد و فقط بهترین ها انتخاب میشن یوهو اون خانم ساکت شد و صدای لیسا بلک پینک از بلند گو های اونجا با صدای خیلی بلند اومد که میگفت: Blakpink in your area همه دست و جیغ و هورا کشیدن که......

بلک پینک یوهو وارد شد لیسا میکروفونو گرفت و با هیجان گفت: سلاممممممم همه یه صدا جواب دادن سلاممممم لیسا من لیسام جنی:خیلی خوشحالم که میبینمتون رزی:اخییی هموتنم که گیوتین لیسا:خببببب تایلندیا داستان بالا جنی:همیشه از کار اموزان همینو میپرسه😐 لیسا:خب یک دو سه چار چار تا تایلندی داریمممممم جیسو:براتون ارزوی موفقیت داریم تمام تلاشتونو بکنید💜 بعدم رفتن

فرستادنمون یه سالن بزرگ اول از همه روی رقصتون کار میکنیم بلک پینک رفت روی استیجی که وسط اون سالن بود خانمه:حرکات بلک پینک رو تکرار کنید اهنگ اروم Stay از بلک پینک پخش شد همه همراه بلک پینک میرقصیدیم

رقص که تموم شد خانمه دوباره شروع کرد🙄 خانمه:امروز استثنا زودتر میرید خونه رفتم خونه یه دوش گرفتم و یکم تو خونه برای فردا تمرین کردم که دیدم مامان و بابام ویدیو کال زدن جواب دادم من:سلام مامان سلام بابا!

کل روزمو بهشون گفتم قطع کردم که یه شماره ناشناس زنگ زد جواب دادم ناشناس: الو جانگکوک کجایی؟! من:ببخشید؟ جانکگوک کیه؟! ناشناس:هیچی هیچ ببخشید اشتباه گرفتم

گفتم:مشکلی نیست خدافظ بدون اینکه به شخص ناشناس فکر کنم خوابیدم.....