این داستانم تموم شد😊 داستان بعدی خیلی باحاله 😂
ملکه: صبح چشمامو باز کردم دیدم یه جایی ام که به صندلی بسته شدم کامل که زه خودم اومدم دیدم اعضا و کوک هم به صندلی بسته شدن و دارن منو نگاه میکنن .
عمو کوک: میبینم جمعتون جمعه . کوک: کار تو بود تو مارو دزدیدی؟ . عمو کوک: اوهوم 😁 حالا هم بایدبهت بگم من میخوام ببینم که میبینی اطرافیانت زجر میکشن با نامجون شروع کرد کلی کتکش زدم و کوک هم کلی میگفت ولش کنید ملکه هم بدون اینکه گریه کنه فقط نکاه میکرد.........
12 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
یه سوال عکس های توی داستان ملکه رو از کجا میاوردی؟ اگر از گوگل می آوردی چی میزدی؟
نه تو گوگل نمزدم از تو پینترست برنامست ، پدرم در میومد تا پیدا کنم
عالی بود🍪✨
🥺🌹
سلام عاجی
منم
دارکسان
پلیسی از مافیا🙃💔
اکانتم حذف شد
رفتم
Waتپد
اگ میتونی بیا خوشحال میشم.
اونجا بزنی police of mafia داستانم میاد.
🙂💔
باشه آجو حتما🍓✨
فقط من واتپد ندارم باید چیکار کنم؟
از gooگل
یا مایket
میشه اگ وارد شدی خبر بدی
نمیتونم وارد بشم🙂💔
خیلی سعی کردم ولی نمیشه🙂
ممنون گلم ولی من کلاس هام انلاینه و من اصلا سر کلاس نمیرم فقط حاضری میزنم از صبح تا شب تو تستچی هستم قشنگ فرش پهن کردم نشستم یکم دیگه خود تستچی میاد منو بیرون میکنه
پس داستان جدیدمو بخون
واییی چقد منی تو
.... اگاتا
خیلی خوب بود💙
مرسی
عالی بود خیلی قشنگ بود 😁💞 خیانت فکر کنم جالب باشه حالا نظر خودت چیه ؟😉😊 ، آ مگه قرار نبود از ابان شروع شه یعنی باز شه 😯
خب منظورم آنلاین بود 😊خیانت قشنگه