ملکه 👑( پارت۱۱)

ناظر گرامی برای بار دوم تست من مفقود شده لطفا منتشرش اوکی؟؟؟؟؟ کلی هم سانسور کردم دارم از عصبانیت منفجر میشم پس مثل یک ناظر متشخص تستمو منتشر کن😂🙏😊😐 ( حالا که تستم رد شده منم ۶اسلایدش میکنم از ۸ اسلاید😌)

خب تو حموم ، کوک: به خانم بونگ کفتم تنهامون بزاره رفتم اتاق الیزابت دیدم حمومه پس منم بهش ملحق شدم بعدش ( میره و خودتون تصور کنید😁) بعد حموم: الیزابت: لباسامو پوشیدم رفتم تو حال : کوک میشه بدونم تو چرا بدون احازه اومدی تو خونم؟؟؟؟؟؟؟؟

کوک: دوست دارم بفهمممم..... ملکه: منم دو.س.ت دارم ولی میترسم مثل همه ترکم کنی و بری مثل هم بمیری مثل همه تنهام بزاری لطفا برو نمیخوام تورم نابود کنم😔 .....کوک: الیزابت رو ب..غل کردم و تا شب همون حوری بود بعدش گفتم: یعنی الان ب.ی..بی منی؟ ملکه: شاید😂 .... کوک: پس به اعضا خبر بدیم؟ .... ملکه: اوهوم دعوتشون کن خونه من ..

ملکه: دعوتشون من اینجا........اعضا اومدن .... ملکه: خوش آمدید شام چی میخورید....ته: یعنی ملکه میخواد غذا بپزه؟ 😳 جین: به به ...ملکه: خب اوم من اشپزی بلد نیستم ولی خب از بیرون سفارش میدم😁 و وسط غذا بود که کوک گفت: راستش منو ملکه باهمیم😊 و همه تعجب کردند😂........

و قرار شد به کسی نگید ، داشتید فیلم میدید مه یه صدایی اومد .ملکه: شنیدید؟ جین: چیو؟. ملمه: صدارو دنبالم بیاید. کوک: اون ادم های عمو هستن دارن میرن تو عنارت من ببینید اون دست راست شه😠 .کوک: الان میرم خسابشون رو میرسم. ملکه: کوک واستا اگر بهوای من میتونم بکشمشون. کوک: چجوری. ملکه: خب من زیر تمام استخر های عمارت های اینجا بمب گذاشتم که هروقت بخوام میترکن😁😬 ... نامجون: یعنی این همه مدت ما روی بمب شنا و زندگی میکردیم؟ ملکه: تقریبا اره😂

کوک: خیلی خب بترکونش ، ملکه: یه جا قایم شید. ملکه: سه... دو چ....و...... یک بوممممممممم🤯 و اونل مردن

شوگا: من خوابم میذد کجا بمونیم؟ ملکه: خب قطعا فقط این خونه رو که نداشتید برید یه جای دیگه😁 کوک: اوم خوب راستش فقط همین بود. ملکه: خب برید هتل 🏨 ‌‌. جیهوپ: یعنی اینجا نمونیم؟ 😂 ملکه: اوکی کلی اتاق داره اینجا یه کدوم رو بردارید شلوغ هم نکنید فردا کلی کار دارم باید به اونا برسم باید کلی ادم بکشم پس بزارید راحت بخوابم🙂 جین: تو اینه نه ادم میکشی راحت چم می‌خوابی؟ ملکه: 🥱😐👍😑اره به تو چه من میکشم دیگه 😂 ( ادامه نتیجه)