سلام دوست دارم اسم این قسمت رو بذارم عشقی پر دردسر راستی تو پارت قبلی لیا بهش پرتو سبز خورد فعلا حذفش میکنم
از زبون راوی ) دراکو داشت فکر میکرد چطوری از لیا بخواد باهاش بیاد پانسی هم داشت حرف میزد چطوری باهم ست کنند بعد دراکو از دهانش پرید : شاید نخوام با تو بیام . پانسی در حیرت بود گفت : پس با کی میری ؟. دراکو سریع جواب داد : با هرکی به جز تو . سریع از ان دور شد به لیا نگاه کرد داشت با سوروس حرف میزد این حرصش را در می اورد به لیا خیره شد چهره لیا کمی بالغ بود انگار دختری ۱۸ ساله است دختری عاقل دراکو میخواست به جای پانسی اون پیشش باشه اما جرئت نداشت بهش حرف بزنه جرئت اینو نداشت که بگویید دوستش دارد و دیگر نتواند حتی نگاهش بکند او به سمت خوابگاه رفت ناگهان پشت ستونی قایم شد صدای لیا و هرمیون شنید . هرمیون : لیا مطمئنم یکی دلتو برده بگو کی دراکو مالفوی ؟. لیا به سردی : نه هیچکس دل منو نبرده بس کن خب . و رفت به سمت کتابخانه هرمیون اهی کشید وبه دنبال لیا رفت
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
👏👏👏👏👏👏
عالی
راستی مشکلت چی بود ازم کمک خواستی؟
هیچی عزیزم حل شد ممنون خوندی
ممنوننننن
عالی❤