غشق بی انتها༶•┈┈⛧┈♛۳

از زبان جین: قرار شده بود با کوکی یه نقشه بچینیم که هم من به ات برسم هم اون به اش برسه

از زبان ات: با دیدن اینکه اش با کوکی سوار ماشین سد رفت تعجب کردم .با اومدن دستی روش شونم با ترس سرمو برگردوندم با دیدن صورت خوشگل جین یه لخند زدم معلوم بود جینم بع زور خندشو کنترل میکنه بعد اینکه کاملا اوکی شد بهم گفت حالا که اش کوک رفتن میای بریم بار. من برعکس اش اصلا از بار مشروب خوشم نمیاد و گفتم که خوشم نمیاد ولی اون اسرار کرد و منم مجبور شدم قبول کنم رفتم سوار ماشین مدل بالا شیکش شدم راه افتادیم

رسیدیم پیاده شدم با دیدن اون بار دهنم باز موند عجب جای شیکی بود رفتیم تو یه شیشه شراب اوردن منم مجبور شدم بخورم ولی خیلی کم خوردم که جین گفت کم خوردی بازم بخور منم خوردم جوری که کنترلم دست خودم نبود که یدفعه یه پسر اومد گفت میای باهم برقصیم منم که مست بودم نمیدونستم چیکار کنم دستشو گرفتم گفتم با کمال میل بعد از کلی رقص یهو یه 😘 اتفاق افتاد با تعجب داشتم به پسره نگاه کردم با اومد یه مشت محکم رو صورت پسره با تعجب به سمت اون فرد برگشتم با دیدن صورت.......

صورت عصبانی جین که نفس نفس میزد سریع رفتم سمتش گفتم:جینا ولش کن اونم گفت:اون با اون کارش باید تاوان پس بده من:جینا نکن دیگه اصلا بیا بریم دیگه نتونست چیزی بگه گفت باشع رفتیم بیرون رفتم سوار ماشین شدم دیگه داشت خوابم میبرد که جین گفت :ات خوابت میاد ات: اره خیلی تقصیر توعه گفتی مست کن منم الان خوابم میاد جین:خو منم کردم ات اره مردی ولی خداروشکر کن ماشین میتونه خودش برونه وگرنه میکشتمت خودمم از اینکه انقدر راحت دارم با جین حرف میزنم تعجب کرده بودم باورم نمیشد اونم منه خجالتی 😳😳صورت عصبانی جین که نفس نفس میزد سریع رفتم سمتش گفتم:جینا ولش کن اونم گفت:اون با اون کارش باید تاوان پس بده من:جینا نکن دیگه اصلا بیا بریم دیگه نتونست چیزی بگه گفت باشع رفتیم بیرون رفتم سوار ماشین شدم دیگه داشت خوابم میبرد که جین گفت :ات خوابت میاد ات: اره خیلی تقصیر توعه گفتی مست کن منم الان خوابم میاد جین:خو منم کردم ات اره مردی ولی خداروشکر کن ماشین میتونه خودش برونه وگرنه میکشتمت خودمم از اینکه انقدر راحت دارم با جین حرف میزنم تعجب کرده بودم باورم نمیشد اونم منه خجالتی 😳😳

بعد از یزره صبر کردن کلی صحبت کردن رسیدیم خونه قرار شد منو جین باهم اشپززی کنیم بعد از قهوه خوردن اب خوردن وقتی کاملا مستیمون ذفت پاشیدم رفتیم سراغ کار پاشدیم رفتیم من وسایل اشپزی رو اماده کردم جین هم داشت گاز رو روشن میکرد تا غذا بپزیم جین که کارش تموم شد منم کارم تموم شد.................. شروع کردیم به کار کردن...................

بعد از کلی خندیدن کار کردن رفتیم نشستیم برای شام خوردن....................... وای خیلی خوش گذشت شامم عالی شده بود بعد از شام خوردن رفتم برم خونمون که جین گفن نرو ات بیا یه امشب اینجا بمون. منم از خدام بود اولش یکم فک کردم ولی قبول کردم

رفتیم تو اتاق جین بهم لباس داد وای باورم نمیشد تو کمدش انقدر لباس زنونه داشت اه چه پسری رفت بیرون که لباس بپوشم منم پوشیدم دیدم اومد تو اتاق شب بخیر گفت منم تعجب کردم ولی بهش شب بخیر گفتم اونم رفت و درو بست منم بعد از چند دقیقه خوابم برد...............

از دید جین اون رفت خوابید منم رفتم رو کاناپه دراز کشیدم بعد از چت با نامجون تعریف کردن روزم براش گوشی رو خاموش کردم بعد از یکم گذر زمان چشمام گرم شد خوابم برد...................................

خب بچه ها امید وارم خوشتون بیاد اینم از قسمت 3 ببخشید که دیر شد من با کامپیوتر مینویسم واسه همین دیر شد

بازم میگم ببخشید که دیر شد دوستون دارم تا قسمت بعدی بابای راستی تا یادم نرفته بگم که لطفا کامنت بزارین دستم کنده شد کنده که چه ارض کنم دستم پودر شد