
حرفی ندارم😐😐😐
مرینت:از جلسه دادگاه اومدیم بیرون راستش یه جورایی دلم برای جیم میسوخت حقش اعدام نبود ادرین:مرینت تو فکری مرینت:اره حق جیم اعدام نیس ادرین:یعنی چی؟؟ مرینت:به نظر من حکمش حبس ابد میشد بهتر بود ادرین:اون این همه تورو اذیت کرد بعد تو الان داری براش دلسوزی میکنی😐 مرینت:درسته ولی راضی به مرگش نیستم میخوام با وکیلم صحبت کنم شاید تونست حکمشو حبس ابد کنه و رفتم ادرین:مرینت صبر کن وایسا اههه مرینت:رفتم با وکیل حرف زدم گفت نمیتونه الان جواب بده که میتونه کاری کنه یا نه ولی گفت همه تلاششو میکنه راستش این کارو برای لوسیا کردم چون اون وقتی تو خونه جیم بودم تنها همدمم بود جیم هر قدر هم که ادم بدی باشه بازم لوسیا مادرشه یه مادرم تحمل از دست دادن بچشو نداره
مرینت:با ادرین رفتیم تو ماشین(در حال حرکت) ادرین:مرینت دیشب یه سوال پرسیدم ولی دیدم خواب بودی جواب ندادی مرینت:چی پرسیدی ؟؟ ادرین:پرسیدم دوست داری تو پاریس زندگی کنی یا خارج از پاریس؟؟ مرینت:من دوست دارم کلا از این شهر اصلا از این کشور برم چون خاطرات خیلی خوبی از این کوچه و خیابون ندارم ادرین:اگه بخوای میتونیم بریم انگلیس من اونجا اقامتم اوکیه راحت میتونیم بریم مرینت:باشه عروسیمونم همونجا بگیریم ادرین:باشه مرینت:جدی😀 ادرین : اره😊 مرینت:همین فردا حرکت کنیم ادرین:به این زودی😂؟؟ مرینت:اره ادرین: خیله خب پس اول بریم وسایلمونو از اون خونه جنگلیه بیاریم مرینت:باشه
(رفتن خونه جنگلی و اومدن پاریس) ادرین:اول میریم خونه شما که تموم وسایلتو جمع کنی بعدش یه سری بریم خونه ما من کارامو بکنم بعدشم با جت شخصیم میریم مرینت:باشه بریم.......(رسیدن خونه مرینت کارشونو کردن قضیه رو به مامان بزرگ مرینت گفتن و حالا رفتن سمت خونه ادرین) ادرین: سلام مامان سلام بابا امیلی:سلام بچه ها خوبین مرینت:سلام سلام من اومدم با شناسنامه سفید(شناسنامشو نشون داد) امیلی:عه مبارک😁گابریل:سلام خوبین ادرین:مرسی بابا راستی ما میخوایم از پاریس بریم میخوایم بریم لندن گابریل: برین خوش باشین ادرین:یه هفته بعدم شما با مامان بزرگ مرینت باید بیاین امیل:چه خبره؟؟ ادرین:عروسی گل پسرته😌امیلی:اوه اوه
......(کاراشونو کردن)ادرین:من کارام تموم شد بریم مرینت؟؟ مرینت:اره بریم خدافظ امیلی: خدافظ بچه ها زودی میایم پیشتون گابریل:خدافظ ادرین:با ماشینم رفتیم سمت فرودگاه رفتیم سمت جت شخصیم خدمت کار:سلام اقای اگراست ادرین: سلام لطفا چمدونارو بزارین تو جت به خلبانم بگید اماده باشه حرکت میکنیم سمت لندن خدمت کار: چشم قربان مرینت:با ادرین رفتیم تو جتش نشستم لب پنجره یکم ناراحت بودم گریم گرفته بود شهری که توش بزرگ شدمو داشتم ترک میکردم😭ادرین:چرا داری گریه میکنی؟مرینت:هیچی فقط دلم برای پاریسو مردمش با مامان بزرگم تنگ میشه ادرین:عزیزم و سرشو گرفتم گذاشتم رو شونم گفتم هفته بعد که مامان بزرگت میخواد بیاد پیشمون زودی میگذره
.....(یک ساعت بعد) ادرین:رسیدیم لندن مرینت خواب بود بیدارش کردم بهش گفتم که رسیدیم پیاده شدیم به راننده شخصیم تو لندن گفتم بیاد دنبالمون بریم خونه........(اومدن راننده و رسیدن به خونه)مرینت:به خونه ادرین رسیدیم یا خدااا چقدر بزرگههههههه یه حیاط پر از گلو درخت یه فواره هم وسطش بود یه تاب دو نفره هم اون گوشه زمینشم خاک نبود چمن بود یه چیزی مثه یه جاده کوچولو وجود داشت که به سمت خونه میرفت پشت خونه هم پارکینگ بود رفتیم تو خونه یه طبقه پایین داشت یه طبقه بالا داشت سقفو نگا کردم شیشه ای بود که درختای باغ چون بلند بود بالاشو گرفته بود رفتم طبقه بالا ده تا اتاق داشت گفتم اممم..ادرین این خونه توعه؟؟ ادرین:اره سال اخری که تو لندن زندگی میکردم خریدمش قبلش تو یه خونه خیلیییی کوچیک تر از این با یه دونه اتاق زندگی میکردم😅😅
استراحت
(بچه ها میریم به یه شب قبل از عروسی مرینت و ادرین میدونم دارم خیلی زود زود پیش میرم ولی اگه بخوام روز به روز پیش برم داستان براتون کسل کننده میشه)از زبان مرینت: تو لندن جا گیر شده بودیم لباسایی که طراحی کرده بودمو دادم خیاط بدوزه مامان بزرگ من و مامانو بابای ادرین و مگی و خانوادش تو راه بودن داشتن میومدن کلا هر کی دعوت کرده بودیم داشتن میومدن پیشمون ولی فقط مامانو بابای ادرین (بچه ها مامان بزرگ زیاده حوصله نوشتنشو ندارم مینویسم مامانی)و مامانی من میخواستن بیان پیشمون تو اتاقمون(مشترک مرینتو ادرین😂😂)داشتم برنامه هامو دریف میکردم که دیدم اسکارلت(خدمتکار) اومد گفت لباسامون رسیده ادرینم اومده بهش گفتم لباسامونو بیاره تو اتاق اویزون کنه خیلیییی خوشگل شده بودن😍😍(عکس پارت کلا تیپو مدل مو و ارایش و لباسو کلاااا همه چی مرینت برای عروسی) رفتم پایین پیش ادرین سلام عشقم😍 ادرین:سلام بانو لباسا رو دیدی؟؟ مرینت:اره مرسی
ادرین:خواهش میکنم راستی خانوادهامونم از پاریس حرکت کردن مرینت: کاش مامانو بابامم بودن این روزو میدیدن😭 ادرین:عه مرینت اون چشمای ابیتو طوفانی نکن شام کباب داریماااا همونی که دوست داری مرینت:نذاشتم اشکام سرازیر شه گفتم ممنونم تو همیشه حالمو خوب میکنی بریم شام بخوریم(شام خوردن تموم شد) مرینت:رو مبل تو هال نشسته بودیم که گوشی من زنگ خورد رفتم جواب دادم الو؟؟ وکیل:سلام خانوم اگراست مرینت تو دلش:وکیل بود گفت خانوم اگراست خندم گرفت😁 بله بفرمایید وکیل:در مورد حکم اقای ویگسون زنگ زدم مرینت: چی شد؟؟
وکیل: متاسفانه حکمشون عوض نشد و همین امروز صبح اعدام شدن(خوشحال شدین نه😂😂) من تمام تلاشمو کردم ولی ایشون متهم به قتل عمد بودن و از همه مهمتر این قتلو گردن یه نفر دیگه انداخته بودن مرینت:ممنون خدافظ و قطع کردم تیکی جیمو همین امروز صبح اعدام کردن مرینت:رفتم پایین پیش ادرین ادرین:کی بود؟؟ مرینت: وکیلمون بود میگفت حکم جیم عوض نشده و همین امروز صبح اعدامش کردن ادرین:منکه میدونستم عوض نمیشه ولی گذاشتم خودت متوجه بشی که زنگ خونه رو زدن اسکارلت درو باز کن مرینت: فک کنم رسیدن رفتم دم در دیدم مامانیم و مامانو بابای ادرین اومدن سریع رفتم پایین پریدم بغل مامانیم گفتم چقدر دلم برات تنگ شده بود😍😍 مامانی:منم همین طور دخترم مرینت: از بغل مامانیم در اومدم سلام امیلی سلام گابریل گابریل:سلام مرینت امیلی: سلام دخترم و بغلش کردم ادرین: هیییی منو چرا کسی بغل نمیکنه😠😠حسودیم شددد امیلی و گابریل: پسر لوس من و جفتشون رفتن ادرینو بغل کردن ادرین:ازشون جدا شدم رفتم سمت مامانی مرینت مامانی:چطوری دوماد😂 ادرین:سلام😅 بیاین تو.....
منتظر داستان میراکلسی جدید من با عنوان قدرت عشق باشید😉 ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌼🌼
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دیگه پارت نمیزاری؟☹️
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود💖💖💖😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
پارت جدیدش کووووووووووووووووو😭😭😭😭😭
محشر بووووووود حرف نداشت😍😍😍😍😍😍💕💕💕
ا.ک.س.ی رو بجای ا به س بزار می فهمی
خیلی قشنگ بود
میشه بگی قسمت آخر قسمت چنده✨
احتمالا پنجاه
۵۵
آقا جون خودت فردا بزار پارت بعدی رو
گذاشتم
به به عالی بوددددد😋😍
عاااااالییی بود آجی گلم😍😍😍😍
پارت بعدو زود بزار و خواهشا بعد ازدواجشون، بجز زندگی شخصیشون زنگی قهرمانیشونو اضافه کن، مثل مبارزه با بزرگترین خطرات دنیا، کشف بزرگترین راز های جهان. حتی میتونی تو یکی از این ماجراجویی ها اونا رو با یه خوناشام روبرو کنی و تبدیلشون کنی به خوناشام و... خلاصه بگم کلی ایده دارم😍😍😍